بیایید داستان زندگیموبراتون بگم

 چقدر تو ساده و بد بختی بیست سال کی طاقت داره این همه، 

متاسفانه این دنیا خیلی جای ناعادلی ه

چرا یکی باید اینهمه زجر بکشه و بدبختی تحمل کنه و بچه دار شه و این بدبختی نسل به نسل ادامه پیدا کنه

داستانت چقدرتاحدودی شبیه مادرمه ...فقط فرارنکرده واگرنه کل بدبختیه .....مادرم توخونه ای بزرگ شدکه مادرش پسردوست بوده ازمادرم کارکشیده کارگری کشیده سرمزرعه فرستاده تاپول جممع کنه براش خونهدبرای داییی لندهوربخره .....خلاصه مادرمودادبه یه آدم ساده خیلی خیلی فقیر.....هنوز۴۵ساله مستاجره وحسرت۶۰متری داره ......چون نداره هیچکی باهاش دوست ورفت وآمدنداره توهیچ مراسمی راهش نمیدن اینقدرحسرت وعقده ازش میباره باهاش هم کلام بشی عمق فاجعه روزودمیفهمی.....  

گلم ناراحت نشی از حرفم ولی واقعا گاهی فکر میکنم خدا خودش دوست نداره بدبختی تموم شه، وگرنه چرا مثلا یکی مثله شما که شرایطت انقدر تلخ ه باید خواسته و ناخواسته بچه دار شه و این داستان همچنان نسل به نسل ادمه پیدا کنت بعد اینهمه ادم که هم توانایی مالی هم عاطفی همه جوره دارن ولی بچه دار نمیشن!

خدا بچه های گلت رو‌برات نگه داره امیدوارم بچه هات به ادم های خوبی ازدواج کنن و اینهمه سختی که شما کشیدی رو دیگه اونا نکشنن

مطمینم دلخوشی ه دنیات فرزندانت هستن و مطمینم در نهایت سختی و تنگنایی که هستی چیزی براشون کم نمیذاری امیدوارم معجزه ای تو زندگیت رخ بده ❤️❤️

شما تو چه شرایطی هستی؟