2777
2789
عنوان

هیچ امیدی به ازدواج ومادرشدن ندارم🥲

| مشاهده متن کامل بحث + 420 بازدید | 50 پست
عزیزم ختم صلوات ۱۲۴۰۰۰ هزار رو انجام بده معجزه ش رو تو زندگیت میبینی شک نکندر طول روز هر تعدادی دوس ...

ازبس که دعا وقران و...خوندم دیگه خستم امیدموازدست دادم

ما دخترهای غمگین شانزده ساله ای بودیم که فکر میکردیم اگر میشد رنگ موهایمان را روشن کنیم ، تکلیفمان هم روشن می شد. ما ، با ماتیک های قایمکی و کابوس های یواشکی و آرزوهای دزدکی . ما و کارت پستال هایِ « سوختم خاکسترم را باد برد ، بهترین دوستم مرا از یاد برد» ... ما و شعرهای دوران مدرسه ، اولین دست نوشته هایی که توی دفتر ِ  کوچک یادداشت می نوشتیم و مشاور دیوانه به خیال اینکه این یک نامه برای پسر مردم است از ما می دزدید .ما ، که تمام عمر ترسیدیم دختر بدی باشیم . ترسیدیم مقنعه هایمان چانه دار نباشد و چشم سفید باشیم . ما که توی کتاب هایمان فروغ نداشتیم ، چون فروغ میان بازوان یک مرد گناه کرده بود ، ما فقط یادگرفتیم مثل کبری تصمیم های خوب بگیریم 

مامان ها تو روخدا اگه بچه هاتون مشکل گفتاری و رفتاری دارن سریعتر درستش کنید.

امیر علی من پنج و نیم سالش بود ولی هنوز خوب حرف نمیزد😔😔 فک میکردم خودش خوب میشه. یکی از مامان ها خدا خیرش بده تو اینستا تا آخر عمر دعاش میکنم پیج اقای خلیلی و خانه رشد رو برام فرستاد.

الان دارم باهاشون درمان آنلاین میگیرم. امیر علی خیلی پیشرفت کرده🥹🥹 فقط کاش زودتر آشنا میشدم. خیلی نگرانم مدرسه نرسه. 

یه تیم تخصصی از گفتار و کار درمان و روانشناس دارن، هر مشکلی تو رشد بچه هاتون داشتین بهشون دایرکت بدید. 



توی یکی از تاپیکات یه عکس میزارم نظرتو راجع ب چهره این شخص بگو

عکس کی؟

ما دخترهای غمگین شانزده ساله ای بودیم که فکر میکردیم اگر میشد رنگ موهایمان را روشن کنیم ، تکلیفمان هم روشن می شد. ما ، با ماتیک های قایمکی و کابوس های یواشکی و آرزوهای دزدکی . ما و کارت پستال هایِ « سوختم خاکسترم را باد برد ، بهترین دوستم مرا از یاد برد» ... ما و شعرهای دوران مدرسه ، اولین دست نوشته هایی که توی دفتر ِ  کوچک یادداشت می نوشتیم و مشاور دیوانه به خیال اینکه این یک نامه برای پسر مردم است از ما می دزدید .ما ، که تمام عمر ترسیدیم دختر بدی باشیم . ترسیدیم مقنعه هایمان چانه دار نباشد و چشم سفید باشیم . ما که توی کتاب هایمان فروغ نداشتیم ، چون فروغ میان بازوان یک مرد گناه کرده بود ، ما فقط یادگرفتیم مثل کبری تصمیم های خوب بگیریم 
من چندبارخواستم این وامتحان کنم ولی خب چون واقعا تعدادش بالاست بازپشیمون شدم الان واقعا این کارنتیجه ...

اره عزیزم .خیلی هم راحته در طول روز هر تعدا که دوس داری صلوات بفرس تا هر وقت که تمام شد زمان مشخصی نداره که سخت باشه 

میگن وقتی تو مشکلات گیر کردین سیل صلوات راه بندازین که مشکلات رو بشوره و ببره

شاید بختت بسته س

کی میادبخت منوببنده اخه

ما دخترهای غمگین شانزده ساله ای بودیم که فکر میکردیم اگر میشد رنگ موهایمان را روشن کنیم ، تکلیفمان هم روشن می شد. ما ، با ماتیک های قایمکی و کابوس های یواشکی و آرزوهای دزدکی . ما و کارت پستال هایِ « سوختم خاکسترم را باد برد ، بهترین دوستم مرا از یاد برد» ... ما و شعرهای دوران مدرسه ، اولین دست نوشته هایی که توی دفتر ِ  کوچک یادداشت می نوشتیم و مشاور دیوانه به خیال اینکه این یک نامه برای پسر مردم است از ما می دزدید .ما ، که تمام عمر ترسیدیم دختر بدی باشیم . ترسیدیم مقنعه هایمان چانه دار نباشد و چشم سفید باشیم . ما که توی کتاب هایمان فروغ نداشتیم ، چون فروغ میان بازوان یک مرد گناه کرده بود ، ما فقط یادگرفتیم مثل کبری تصمیم های خوب بگیریم 
اره عزیزم .خیلی هم راحته در طول روز هر تعدا که دوس داری صلوات بفرس تا هر وقت که تمام شد زمان مشخصی ن ...

مثلا حتی شده یک روز کمتر از۱۰۰تا ایراد نداره آره؟ فقط تداوم داشته باشه وروزها پشت سر هم باشه؟ 

خسته ام کاش کسی حال مرا میفهمید 💔

من فکر کردم ۳۸ سالته که انقد ناامید هستی و مینالی!۲۳ هم شد سن؟ هنوز خیلییییییی فرصت داری. من خودم زی ...

اخه فامیل ما همه زودازدواج میکنن من حس بدی دارم وازبابت مجردیم ناراحتم

ما دخترهای غمگین شانزده ساله ای بودیم که فکر میکردیم اگر میشد رنگ موهایمان را روشن کنیم ، تکلیفمان هم روشن می شد. ما ، با ماتیک های قایمکی و کابوس های یواشکی و آرزوهای دزدکی . ما و کارت پستال هایِ « سوختم خاکسترم را باد برد ، بهترین دوستم مرا از یاد برد» ... ما و شعرهای دوران مدرسه ، اولین دست نوشته هایی که توی دفتر ِ  کوچک یادداشت می نوشتیم و مشاور دیوانه به خیال اینکه این یک نامه برای پسر مردم است از ما می دزدید .ما ، که تمام عمر ترسیدیم دختر بدی باشیم . ترسیدیم مقنعه هایمان چانه دار نباشد و چشم سفید باشیم . ما که توی کتاب هایمان فروغ نداشتیم ، چون فروغ میان بازوان یک مرد گناه کرده بود ، ما فقط یادگرفتیم مثل کبری تصمیم های خوب بگیریم 
عکس کی؟

عکس یک خانم ک با توجه ب چهره اش فک میکنی خواستگار زیاد داره یا کم

میخوام نظرتو بدونم

برات کامنت گذاشتم تو یکی از تاپیکات لایک کن بزارم

اینجا فعلا خیلیا هستن نمیخوام عکس بزارم دیده بشه

ازبس که دعا وقران و...خوندم دیگه خستم امیدموازدست دادم

ناامیدی بزرگترین گناهه

اینم امتحان کن عزیزم خیلی ها نتیجه گرفتن

یه تایپیک هم تو همین نی نی سایت دیده بودم که خیلی پربازدید هم شده بود نزدیک ۱۰۰۰ به بالا پست گذاشته بودن 

مربوط به همین ختم صلوات

ناامیدی بزرگترین گناههاینم امتحان کن عزیزم خیلی ها نتیجه گرفتنیه تایپیک هم تو همین نی نی سایت دیده ب ...

دیگه باورکن نمیتونم بخونم همین چله هام تموم شه دیگه هیچی نمیخونم 

ما دخترهای غمگین شانزده ساله ای بودیم که فکر میکردیم اگر میشد رنگ موهایمان را روشن کنیم ، تکلیفمان هم روشن می شد. ما ، با ماتیک های قایمکی و کابوس های یواشکی و آرزوهای دزدکی . ما و کارت پستال هایِ « سوختم خاکسترم را باد برد ، بهترین دوستم مرا از یاد برد» ... ما و شعرهای دوران مدرسه ، اولین دست نوشته هایی که توی دفتر ِ  کوچک یادداشت می نوشتیم و مشاور دیوانه به خیال اینکه این یک نامه برای پسر مردم است از ما می دزدید .ما ، که تمام عمر ترسیدیم دختر بدی باشیم . ترسیدیم مقنعه هایمان چانه دار نباشد و چشم سفید باشیم . ما که توی کتاب هایمان فروغ نداشتیم ، چون فروغ میان بازوان یک مرد گناه کرده بود ، ما فقط یادگرفتیم مثل کبری تصمیم های خوب بگیریم 
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز