نمیدونم چرا تو خانواده ی ما بچه تا وقتی مجرده انگار عزت نداره
مامانم به هیچکدوم ماها چیزی نمیگه ولی همش سر این بدبخت غر میزنه
ازما کار خونه نمیخواد نمیزاره ظرف بشوریم ولی همممش خواهرمو بازخواست میکنه سر دوتیکه ظرف کثیف
بدبخت هم شاغله هم پرستاری مادرمو میکنه هم کلی خرجش میکنه خیلی به فکر روحیه مادرمه اخه مادرم سرطان داره
همش با خرج خودش بیرون میبرتش و براش کادو میگیره و اینا
مثلا دیروز بیمارستان جابجا شده بود اینارفته بودن برا شیمی درمانی ، خواهرم چون نقشه این یکی بیمارستانو بلد نبود درست یکم مادرمو راه برده بود حدود ده دقیقه تا ساختمون مربوطه رو پیدا کرده بود، اینقد مادرم لعن ونفرینش کرد😕😕😕😕