سلام اول از همه بگم بجان مادرم همه حرفام راسته حوصله کارآگاه بازی ندارم امشب دوست داشتم با کسی حرف بزنم از بس تو خودم ریختم داغون شدم. من با شوهرم دوست بودم و ازدواج کردیم همون دوران دوستی برادر شوهرم رو یکبار دیدم و وقتی عقد کردیم هوامو خیلی داشت و همیشه طرف من بود حتی برام کادو هم میخرید اما من هیچ وقت باهاش صمیمی نشدم چون اون مجرد بود از شوهرمم بزرگتر بود معذب بودم و دوست نداشتم اینقد بهم نزدیک بشه همیشه هم گله میکرد که تو کی میخوای بفهمی عضوی از خانواده ما شدی و تعارف و کنار بزاری.
البته شوخی کردم منم خاطرخواه زیاد داشتم.یکیش همین چند وقت پیش میخواستم دربستی سوارتاکسی شم راننده ها سرم دعوا داشتن همشون میگفتن مال منه
آدم وقتی جوان است به پیری جور دیگری فکر میکند. فکر میکند پیری یک حالت عجیب و غریبی است که به اندازهی صدها کیلومتر و صدها سال از آدم دور است. اما وقتی به آن میرسد میبیند هنوز همان دخترک پانزده ساله است که موهایش سفید شده، دور چشمهایش چین افتاده، پاهایش ضعف میرود و دیگر نمیتواند پلهها را سه تا یکی کند. و از همه بدتر بار خاطرههاست که روی دوش آدم سنگینی میکند.». از کتاب چهل سالگی ناهید طباطبائی
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
همین کوتاه فکر هایی مثل شما بودن من ترجیح دادم سکوت کنم .الهی نسلتون منقرض شه
خب عزیزم. یکم درست میگه
شما میگی چندین بار بهت تعرض کرده چطور سکوت کردی بازم تواون خونه موندی اون اسکول هم فکر کرده تو خوشت میاد باور کن اون تصور کرده تو خودت هم مبخوای جون چندین بار بهت دست درازی کرده بازم موندی اونجا
من یه زن خیلی خوشبختم تو روزهای خوب زندگیم هستم ولی منتظرخوشبختی بیشتر و روزهای بهترم.......
🤣🤣🤣🤣 خب بد هم نمیگه مدرک جمع میکردی رسوا میشد و پشتت بودن
مدرک چی مثلا؟؟ اونموقع که بغلم میکرد از کجا فیلمش میگرفتم ثابت میکردم این کارو کرده؟؟؟ بعدش چی؟ خون یکی این وسط نمیریخت؟ مزاحم که غریبه نبوده برادر شوهرم بود