2777
2789
عنوان

افسردگیبعد از زایمان و ماجراهاش

| مشاهده متن کامل بحث + 115 بازدید | 21 پست

حتی یه لحظه هم به خودکشی فکر نکردم

وقتی خبر خودکشی میشنیدم

میگفتم پس خانواده چی پس بچه و پدر و مادر چی


میترسیدم میگفتم اگه طوریم بشه بچم چی میشه

ولی تو ناخودآگاهم میگفتم اگه حالم بد شد

از تراس افتادم چی


همسرم انگار بخاطر حرفی که بهش زده بودم حساس شده بود

میدیدم هربار رفتم تو تراس کاری انجام بدم

به یه بهانه ای اونم میاد با هام صحبت میکنه

مامان ها تو روخدا اگه بچه هاتون مشکل گفتاری و رفتاری دارن سریعتر درستش کنید.

امیر علی من پنج و نیم سالش بود ولی هنوز خوب حرف نمیزد😔😔 فک میکردم خودش خوب میشه. یکی از مامان ها خدا خیرش بده تو اینستا تا آخر عمر دعاش میکنم پیج اقای خلیلی و خانه رشد رو برام فرستاد.

الان دارم باهاشون درمان آنلاین میگیرم. امیر علی خیلی پیشرفت کرده🥹🥹 فقط کاش زودتر آشنا میشدم. خیلی نگرانم مدرسه نرسه. 

یه تیم تخصصی از گفتار و کار درمان و روانشناس دارن، هر مشکلی تو رشد بچه هاتون داشتین بهشون دایرکت بدید. 



من عادت داشتم به تنها موندن تو خونه

کلا از همون بچگیم نمیترسیدم

شبا هم راحت میرفتم سرویس حیاط و برمیگشتم

اصلا ترس تنهایی و ترس شب برام معنایی نداشت

یا وقتی کسی فوت میکرد


حدودا ۶ ۷ ماهی از زایمانم گذشته بود

زن داییم خیلی یهویی فوت کرد

من اصلا تو مراسماتش نبودم

ولی خیلی ترسیده بود

از خونه از اتاقا

شب همیشه یه لامپ تو خونه روشن بود

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز