تو سن ۳۷ سالگی هیچ عشقی تو زندگیم نیست . نمیدونم خوبه بده چیه .تا چند وقت پیش از یه پسر خوش قیافه خوشم میمود که نشد اشنا بشیم .هردو محل اشنایی رو ترک کردیم .همیشه با خودم فکر میکنم چطوری بعضی دخترها کلی کشته ومرده دترن بعضی دخترها رو دیدید خیلی پر رو ان میرن هرعروسی سیر میرقصن همه پسرا نگاشون میکنن همیشه رو بورسن بعد اینکه بموقع هم ازدواج میکنن منظورم همچین دخترهایی هست بعد حالا هم فکر میکنم نمیدونم دوست ندارم جای اونها هم باشم ولی اون همه اعتماد به نفس از کجاشون میمود تو کل عمرم دوست پسر نداشتم
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
بله تو جامعه هستیم و میبینم من خودم کاملا مخالف عمل زیبایی ام مگر در موارد خاص الان دماغشون خوبم باش ...
من احساس میکنم زنهای جامعه ما از بودن خودشون لذت نمیبرن اینهمه عمل زیبایی انجام میدن نمیدونم ایا درسته که هیچ ارتباطی ندارم درست نیست نمیدونم شاید در تمامی موارد من امادگی نداشتم منم کسایی بودن مع دلشون خواسته بامن باشن ولی من شاید امادگی نداشتم با اون ادم باشم
منم ۲۸ سالمه و تا حالا با پسری دوست نبودم پیشنهادی هم نداشتم زیاد ولی چندباری شده خودم مثلا پیام داد ...
یه اقایی خیلی خوش قیافه تو یه کاری که باهم داشتیم تا منو دید گفت قیافتون اشناست من یکسال پیش شمارو فلان جا دیدم دقیقا درست میگفت میخواست بیشتر حزف بزنیم راستش یه نگاه به قیافش انداختم خیلی قشنگ بود با خودم گفتم اخه تو به این خوشگلی منو دیده بودی چرا من تو رو ندیدم ولی راست میگفت شواهد بعدا فهمیدم بعد اینکه همون مپقع گفتم این به این خوشگلی صاحب زیاد داره ولی بخدا اشتباه کردم چونکه بعدا حتی سطح تحصیلات درامد اقازو فهمیدم گفتم من چرا همیشه خودمو دستکم میگیرم طرف از من کمتر بود ولی من حتی اعتماد به نفس نداشتم با اون هم اشنا شم