2777
2789
عنوان

با شوهرم دعوا کردیم عقدم مادر شوهر مینا میخان بیان خونمون

| مشاهده متن کامل بحث + 544 بازدید | 30 پست
چه حرکت زشت و عجیبی، چرا به خاله ی شما زنگ زده حالا؟پس فردا یا بحثی‌ باشه میخواد ب همه‌ی فامیل زنگ ب ...

همین داره منو میسوزونه آبروم رفت نمیدونم چه رفتاری کنم خانوادش بفهمن خیلی ناراحتم بگم جدا میشم جدا شم از اینی ک ه هستم بد بخاطر میشم

خب که چی مثلا ؟!«»

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

من نمبگم کار شوهرت درست بوده ولی بخاطر همچین بحث مسخره ای میخای طلاق بگیری خیلی مسخرس زندگی پراز چال ...

من اصلا بحثم سر عروسی و تعداد مهمون نیست بحثم رفتارشه اون میدونه من با خالم رو در واسی دارم نمیخوام مشکلات مونو بفهمن از قصد زنگ زد به اونا نمیتونم هضم کنم رفتارشو

خب که چی مثلا ؟!«»
خودتون نمیتونستین توافق کنین برای تعداد مهموناتون???خواسته ابروتو ببره به خالت زنگ زده???ببخشید عزیز ...

وقتی اون زنگ زده من چرا نابالغم کلا عصبی شده بود اون نمیفهمید داره چیکار میکنه

خب که چی مثلا ؟!«»
همین داره منو میسوزونه آبروم رفت نمیدونم چه رفتاری کنم خانوادش بفهمن خیلی ناراحتم بگم جدا میشم جدا ش ...

بنظرم بیا بشین کنار مهمون ها و مودبانه حرفات و بزن، بگو دلخور شدی و این رفتارها ناراحتت کرده، واقعا اخلاق جالبی نیست، پس فردا چطوری میخواد تو روی این ادم ها نگاه کنه

منم آن شیخ سیه روز که در آخر عمر      لای موهای تو گم کرد خداوندش را ...🥀🥀     دشمنت را هم چو میخ خیمه می خواهم ، مُدام                  سر به سنگ و تن به خاک و ریسمان در گــردنش 🥺🥹💫💫
وقتی اون زنگ زده من چرا نابالغم کلا عصبی شده بود اون نمیفهمید داره چیکار میکنه

خانوادش خبر دارن از شاهکارش؟

منم آن شیخ سیه روز که در آخر عمر      لای موهای تو گم کرد خداوندش را ...🥀🥀     دشمنت را هم چو میخ خیمه می خواهم ، مُدام                  سر به سنگ و تن به خاک و ریسمان در گــردنش 🥺🥹💫💫
پول نداره زیاد

زنو شوهر اگه همدیگه رو درک نکنن دیر یا زود طلاق می گیرن. الان خالت برات مهمتر یا نامزدت ؟؟؟



نگران فردایت نباش..  خدای دیروز وامروز خدای فرداهم هست. اگر تو اولین بار بندگی میکنی او قرن هاست خدایی میکند. 🌷 
من اصلا بحثم سر عروسی و تعداد مهمون نیست بحثم رفتارشه اون میدونه من با خالم رو در واسی دارم نمیخوام ...

ببین کار شوهرت بد بوده ب کناردرسته حقم داری

اما دوران عقدین و این ناپخته بازیا هی هست

اما تو میتونی با شعور بازی در بیاری و امشب با خانوادش خیلی رک و سنگین حرف بزنی ک اونا حالیش کنن خودتم هر وقت اشتی کردی بگی واقعا حس بدی دازم من فکر نمیکردم خاله زنک باشی و اینا

و اینکه چرا شماره خاله تو رو داره

وقتی میفهمی انقد بیجنبس شماره فک و فامیلاتو حفظ کن  البته اگ نسبت فامیلی با شوهرت نداری

خودتون نمیتونستین توافق کنین برای تعداد مهموناتون???خواسته ابروتو ببره به خالت زنگ زده???ببخشید عزیز ...

اصلا به من تعداد نگفته بود یهو وحشی شد رفته بود بانک وام جور نشده بود دیونه شده بود همش میگف لیست نفر بیشتر از بیست نفر نشه

خب که چی مثلا ؟!«»
ببین کار شوهرت بد بوده ب کناردرسته حقم داریاما دوران عقدین و این ناپخته بازیا هی هستاما تو میتونی با ...

سیو کرده بود قبلا خالم بهش زنگ زده بود

خب که چی مثلا ؟!«»
نباید آبرومو پیش مهمونا میبرد

خب هدفش از اینکار چی‌بوده؟ قبلش ب شما گفته بود؟ بحثی داشتید؟ چند سالشه شازده دوماد؟

منم آن شیخ سیه روز که در آخر عمر      لای موهای تو گم کرد خداوندش را ...🥀🥀     دشمنت را هم چو میخ خیمه می خواهم ، مُدام                  سر به سنگ و تن به خاک و ریسمان در گــردنش 🥺🥹💫💫

باید اون لحظه ارومش،میکردی و میگفتی باشه ۲۰ نفر!!!ولی خب خودتم میدونی در نهایت عروسی ۲۰نفره ممکن نیست،گاهی آدم باید هنر داسته باشه جو را آروم کنه،کار اون اشتباه بود نتونست خودش را کنترل کنه ولی کار شما هم اشتباه بود که نتونستی لحظه ای که کم آورده بوده آرومش کنی

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز