خیلی خیلی حسودیم شد خواهرشوهرم یه دختری بود که با کل پسرای شهر رفیق بود تو املاکی کار میکرد بشدت زبون باز با مردا بی حفاظ و ولنگار 29 سالشه با صاحب املاکی دوس شده بود مرده متاهل بود براش ماشین خرید این مرد تیغ میزد اونو تیغ میزد خانواده طلاق گرفته داغون فقیر بی آبرو به شدت بد اخلاق و پرخاشگر که پدرشو میزنه قیافم نداره یه ذره ظرافت زنانه هم نداره صدای بلند و فحاش به خداوندی خدا راست میگم الان خواستگار اومده چه خواستگاری براش مهندس خیلی پولدار مهمتر از همه خوش اخلاق تک پسر نمیدونم بخدا این خانواده خون به. دلم کردن اگه بگم چیکارا نکردن گریه میکنید حتی مادرشوهرم بازنداداش مریضش چیکارا که نکرد خواس واسه داداشش زن بگیره واقعا موندم او کار خدا یه دختر میبینی خوشگل نجیب خانواده دار یه خواستگار خوبم نداره حالا این .