2777
2789

رفتیم خونه مامانش عموی شوهرم از شهر دیگه اومدن چون باهاش قهر بودم و اصلا قصد نداشتم برم خونه مامانش به من نگفته بود صبح اومد سمتم و رابطه و قربون صدقه و فلان بعدش منم از دلم ک درنمیاد ولی ادامه ندادم بعد گفت پاشو بریم همه خونه مامانم اینا هستن عموم اومده منم شوکه شدم گفتم من خسته ام نمیام خوابیدم دیدم بیدارم کرد گفت عموم زنگ زده زشته فلانه گفتم اوکی حالا ک رفتیم میبینم خواهراش غذا درست نکردن هیچکاری نکرد همشون نشستن ساعت چند 11 رفتم با جاریم تند تند غذا درست کردیم همش سرپا سفره انداختیم ناهار کشیدیم جمع کردیم ظرفا شستیم بعد میده شستم آوردم جمع کردم بشقابها شستم چایی همینطور بعد اومدیم خونه میگم خسته اصلا ننشستم شوهرم میگه تو اصلا ننشستی دیگه چقد میخواستی بشینی گفتم آره جای خواهرات گرفتم خجالت نمی‌کشید دیگه بی چشم و رویی حوصله دعوا نداشتم نشونش میدم از هفته دیگه پا نمیزارم ک آدم بشه 

بچه‌ها، باورم نمی‌شه!!!!

دیروز جاریمو دیدم، انقدر لاغر شده بود که واقعاً شوکه شدم! 😳 

از خواهرشوهرم پرسیدم چطور تونسته انقدر وزن کم کنه و لباس‌های خوشگلش اندازش بشه. گفت با اپلیکیشن "زیره" رژیم گرفته.منم سریع از کافه بازار دانلودش کردم و رژیممو شروع کردم، تا الان که خیلی راضی بودم، تازه الان تخفیفم دارن!

بچه ها شما هم می‌تونید با زدن روی این لینک شروع کنید

چرا کار کردی؟؟

خاهراش چیکار میکردن پس

از این ب بعد تو اینجور موقعیتا توام بشین سر جات و اصلااااا کار نکن

وظیفه خودشونه حداقل غذا رو بپزن و سفره بندازن

و تو اخرش دیگ ی لطف کنی کمک کنی ظرف بشوری همین

فرشته ی من ۲۲ دی زمینی شد😍خوش اومدی نلینم🥰😍❤❤❤❤
چرا کار کردی؟؟خاهراش چیکار میکردن پساز این ب بعد تو اینجور موقعیتا توام بشین سر جات و اصلااااا کار ن ...

وای اصلا نشسته بودن فق، مسخره بازی من گفتم زشته جلو عموشون وگرنه عمرن اگز میرفتم 

وای اصلا نشسته بودن فق، مسخره بازی من گفتم زشته جلو عموشون وگرنه عمرن اگز میرفتم

عموی اوناس چرا واسه تو زشت باشه

این بار ک گذشت ولی از سری قبل اگ گفتن بیا تو برو فقط بشین کاری نکن

فرشته ی من ۲۲ دی زمینی شد😍خوش اومدی نلینم🥰😍❤❤❤❤
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز