نمیدونم چیکار کنم
حس میکنم مادرشوهرم همش فیلم بازی میکنه برا شوهرم
زیادی نگرانشه زیادی دوربرشه مثلا الان ک مریضع هر شب میااااد خونمون
هی از خودشم تعریف میکنع
و من بدم میاد میبینمش بدم میاد
شوهرم خیلی از دستم نارحتهه میگه همیشه بدی های همه رو میبینی هیچوقت خوبی هارو نمیبینی
دلمم ب حالش میسوزه
من همش عصبی و نارحتم همش فک میکنم مادشوهرم با تعنه حرف میزنه و وقتی میاد خونمون دور بر شوهرم هی میاد و براش چیز درست میکنه میاره
حوصلشووو ندارم