مامانم گف اهان الان یعنی فلانی هم خواستگار داره گفت خب چیکار کنم؟ یه بار یکی ازش پرسید دخترت ازدواج کرد گفت ک نه خواستگار کجا بود حالا من خودمم قصد ازدواج ندارم سنمم کمه چیزی نیست اصلا بعد منو اصلا کسی نمیبینه و ندیده بیرون زیاد نمیرم یعنی از کجا یکی منو ببینه خواستگار بخواد بیاد
والله بهش نگفتم تاحالا دوستام منو برای داداشاشون پیشنهاد دادن من قبول نکردم نمیدونم جدیدا یه پسر طلا فروش بهم درخواست اشنایی داد خوشم امده ازتون و.... دو سه تا دانشجو معلم بودن در این مدت کم فقط من به مادرم نمیگم فک میکته یعنی کلا هیچ خبری نیست
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
منم چندوقت پیشا مامانم بهم گفت فلانی (یکی از فامیلا که هم سن منه) نامزد کرده . گفتم چه زود . دیگه هیچی نگفت🌚 منم همین برداشتو کردم از حرفش که انگار اضافی ام با اینکه ۱۸ سالمه فقط