بایه آقایی درارتباطم. یهوغیبش میزنه بازبعدارچندوقت پیداش میشه ومیگه سرم شلوغه کارداشتم واینا. بی توجهی میکنه تامیگم کات کنیم شروع میکنه توجه کردن بازمثل قبل میشه. خسته شدم دیگه چیکارکنم گم بشه اززندگیم. متاسفانه عاشقش هستم ولی دیگه میخام تمومش کنم. انقدررفته واومده که دیگه حالم ازش به هم میخوره
متاهله شاید
کلا اعصابتو بردار و فرارکن
اگه اون لحظه ای که از رفتنش می ترسی بمونی بعداً نمیتونی بری باید وقتی کات کنی که می ترسی
بی توجهی هیچ درمانی نداره... من یکسال و نیم سر همین مسئله با پارتنرم جنگیدم تهش هیچی
الان فق دنبال بهانم ک ازش دور شم
یبار میگم حالم خوب نی چندروز تنهام بزار... یبار کوچیکترین کاراشو بهانه میکنم دو هفته دوهفته قهر میکنم...
چون اونم نمیزاره کات کنم فقط میخام به یه نحوی دور بشم ازش
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز