من با تمام وجود براشون کار کردم و جون کندم ... سیستم حسابداری پر از ایرادشونو منظم کردم ... همیشه به موقع رفتم و اومدم ... بیشتر از توانم کار کردم براشون ... احترام مدیرمو همیشه داشتم ... الان صرف اینکه خواهرزاده ش از تنخواهی که دست من بود بدون خبر دادن به من بارها برداشت کرده بود و من اینو به مدیریت اعلام کردم که پس فردا گردنم نیفته خواهرزاده رفته تا میتونسته به خیال خودش برام زده که اخراجم کنن در حالیکه من خودم درخواست استعفا دادم
آره دقیقا منم خیلی بیشتر از وظیفه جان دادم اونجا تعطیلی ساعت ۲ ونیم بود من تا ساعت ۶ میموندم و کار میکردم ۹ماهه باردار بودم بالاسر کارگرا میرفتم که زودتر کارشونو تموم کنن به بهترین نحو، آخر سر بخاطر تهمت یه چند نفر آدم نالایق قدرشناس چند ماهه اعصاب خوردی میکشم هی بازرسی هی حراست حتی تو بیمارستان برای زایمان که بودم راحتم نذاشتن هنوزم بیخیال نشدن .
واگذارشون کردم به همین ایام
شغل من رسمیه ۱۵ ساله کارمیکنم نمیتونم استعفا بدم دوست دارم انتقالی بگیرم برم شهر خودمون ولی شوهرم نمیاد خسته شدم از این شهر و آدم‌های ناسپاسش
خوبه که شغلت رسمیه ... امیدوارم شرایط برات همونجوری که میخوای پیش بره... جالبه من دو تا همکار مرد هم دارم که اونجا هر چیزی که از دهنشون در بیاد به همکارای خانوم میگن و اصلا از ادب و شعور بویی نبردن.
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
55 ثانیه پیش
56 ثانیه پیش
56 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز