شوهرم دوبار خیانت کرده بهم در حد درد دل و یکم گرم و صمیمیت با همکاراش یکبار زن متاهل بود یکبارم دختر مجرد و هر دو بار بامن خیلی بد شده در حدی ک ب دیدنم اعصابش بهم میریخت و منو تو خونه ی مامان بابام رها میکرد و خودش میرفت باهاش تا نصف شب چت میکرد عاشقانه نه ها تعریف مثلاً میگفت تو خیلی زرنگی و اینا همه ش کشش میداد و خب اینبارم درد دل کرده با یه همکار دیگش و بازم سرد شده با من
خانما من افسردگی گرفتم دلم ب این مرد و این زندگی خوش نیست حقمه یا نه
مشاوره و و پدرو مادرم میگن بهش اهمیت نده آخه چجوری وقتی تو کل روز ب من ی زنگم نمیزنه در حالی ک دایم در حاله مکالمه با همکار زنشه
و سرد برخورد میکنه باهام و حوصله مو نداره
چکار کنم تا روم تاثیر نذاره توروخدا کمکم کنید راهی بلدید بگید