دوست من عید به عید بخاطر دل شوهرش میره خونه مادر شوهر.خیلی هم راضیه که نمیره...اونا میان...ولی این دلش نمیخواد که بره...
توی عقدش مدام دعوا به پا کردن.شب خواستگاری هرچی گفتن انجام میدن زدن زیرش...عروسیش رو با یه دعوای صوری کنسل کردن.سرویس طلا براش نخریدن.هیچ مراسمی نگرفتن.بارها تا پای طلاق بردن و اوردنشون..هیچی از جهیزیه قبول نکردن.برعکس برای نوه دختریشون جهیزیه و سیسمونی کامل گرفتن...به دوستم گفتن انقدر تو خونه بابات میذاریم بمونی که موهات مثل دندونات سفید بشه..یه خواهر شوهر داره که توی عقدش حامله شده بوده و بعد با یه بچه از شوهر جدا میشه...اون مثل عفریته هاست...مدام حسادت میکنه....دوستم شاغله...زیباست...مدرک تحصیلی بالا داره و اینا چشم ندارن ببینن...الانم که بچه ش به دنیا اومده یه سه چرخه سه میلیونی از دم قسط از سرای ایرانی برای بچه دوستم اوردن بعد برای نوه های دختریشون خرج میکنن و طلای سنگین میدن..گدازاده هستن..اخه با این طایفه چرا باید رفت و امد کرد؟