2777
2789
عنوان

من مزخرفترین انسان روی زمینم

91 بازدید | 7 پست

هرچی عذاب میکشم ازخودمه

جایی که نباید حرف بزنم حرفدمیزنم جایی که باید حرف بزنم سکوت میکنم میدونم دروغ بده اما میگم نمیدونم چه اختلالی دارم حتی دست خودمو داغ کردم دروغ نگم بازمیگم وبعدتاسرحد جنون عذاب میکشم بدی های درحق خودنم کردم که دائم بخاطرشون خودمو سرزنش میکنم الان دیگه وسواس فکری شدید دارم یک ثانیه هم مغزم خالی نیست کاش بچه نداشتم 

مامان ها تو روخدا اگه بچه هاتون مشکل گفتاری و رفتاری دارن سریعتر درستش کنید.

امیر علی من پنج و نیم سالش بود ولی هنوز خوب حرف نمیزد😔😔 فک میکردم خودش خوب میشه. یکی از مامان ها خدا خیرش بده تو اینستا تا آخر عمر دعاش میکنم پیج اقای خلیلی و خانه رشد رو برام فرستاد.

الان دارم باهاشون درمان آنلاین میگیرم. امیر علی خیلی پیشرفت کرده🥹🥹 فقط کاش زودتر آشنا میشدم. خیلی نگرانم مدرسه نرسه. 

یه تیم تخصصی از گفتار و کار درمان و روانشناس دارن، هر مشکلی تو رشد بچه هاتون داشتین بهشون دایرکت بدید. 



تسبیحات حضرت زهرا بگوبخصوص موقع خواباستغفار زیادد کنسبحان الله بهترین ذکر هعزیزم همین ک غیبت رو می د ...

اینقدمغزم شلوغه که از مقدسات وعبادت دور شدم نسبت به همه چیز وهمه کس بیحسم 

اینقدمغزم شلوغه که از مقدسات وعبادت دور شدم نسبت به همه چیز وهمه کس بیحسم

سخت نیست.بگو ۳۴تا الله اکبر.۳۳الحمدللله.۳۳سبحان الله

خدا صاحب همه چیز ه.ازش بخواه کمکت میکنه

دورازجان، بالاخره کسی کامل نیست، همین که عیبت رومیدونی خودش قدمی درراه اصلاحه، ترکش کن، باتمرین درست ...

اینقد استرس واضطراب دارم که بدنم میلرزه خیلی بدی های بدی درحق خودم کردم مثلا شوهرم خیانت میکرد باهاش کنارمیومدم وعرضه نداشتم یه قهر ساده کنم برم خونه مامانم که درست بشه مینشستم پای دردودلای چرتش وخودمو داغون کردم گفت ازبچگی خواهرتو دوست داشتم میبینمش حالم بدمیشه بیانریم خونشون ازلجش گفتم باید بریم خونشون نمیدونستم دارم به خودم بد میکنم جاریم رقیب سرسخت دوران محردیم بود ازخوبی های شوهرم بهش تعریف میکردم نمیدونستم ممکنه حسادت کنه چون خودم سرسوزنی حسود نبودم فکر میکردم همه مثل خودمن اصلا موجودی عجیب والخلقه ترازمن روی کره زمین نیست

سخت نیست.بگو ۳۴تا الله اکبر.۳۳الحمدللله.۳۳سبحان اللهخدا صاحب همه چیز ه.ازش بخواه کمکت میکنه

همیشه باخدا رودروایسی داشتم چون ازکوچکترین اشتباهم عذاب وجدان میگرفتم وفکر میکردم خدا منو دوست نداره واز کاربدم نارحته خجالت میکشیدم چیزی ازش بخوام

ازبچگی میخواستم همه ازم راضی باشن حتی اگه به قیمت نابودی خودم تموم شه

همیشه باخدا رودروایسی داشتم چون ازکوچکترین اشتباهم عذاب وجدان میگرفتم وفکر میکردم خدا منو دوست نداره ...

اینا رو شیطان بهت تلقین میکنه

خدا خیلی مهربونه.ی دوست مهربون تر از حس مادر

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز