فامیلمون دوتا دختراشو ب تازگیا شوهر داده منمسنماز دختر بزرگشون ۴ سال بیشتره واسه عقد دعوت کرد رفتم همشخودش و دخترش میگفت انشالله روزی خودت و هی تکرارش میکرد موقع پذیرایی هم نقل و نبات و اینا تعارف کرد و من ی دونه برداشتم مث بقیه
اما اومد جلو بقیه گفت کیفتو وا کن ی مشت نقل بریزم تو کیفت برای مامانت (مامانم نیومده بود کار داشت)من خیلی خجالت زده شده از حرکتش اونم فقط با من این رفتار رو کرد
موقع دعوتم دعوتش سفت و محکم نبود انگار اطلاع داشت جیداد دختزش عقد کرده ولی من بخاطر دختبش رفتم چون دختر خوبیه