2777
2789

امروز برای اولین بار رفتم برای جراحی پلک 

البته دکتره گفته بود بیا ببینم ولی شوهرم میگفت حتما عمل میکنه و تمام خلاصه قبلش ظهر شوهرم اومد گفت یکی از اقوامشون تصادف کردن تو جاده متاسفانه خدایی منم ناراحت شدم ولی شاید برای این دکتری که میخواستم برم یک سالی صبر کردم چون بچم شیرخواره کسی نیست پیشم مادرم اومد گفتم فرصت خوبیه 

بعد چون همسرم هم بهم خیانت کرده بله اعتماد به نفسم صفر شده دلم می‌خواد تغییر کنم حوصله هیچی ندارم 

بعد تو راه که میرفتیم مطب زنگ زدن به ما که اره اونایی که تصادف کردن دارن میارن شهر شما که بزرگه مثلا اگه میشه برید بیمارستان پیششون 

منم گفتم عیب نداره ولش کن دکتر نمیرم بریم پیششون 

بعد شوهرم گفت نه تو رو میبرم خودم میرم بیمارستان 

بدبختی منم امروز کلا گوشیم رو نبردم گذاشتم خونه 

خلاصه ما رفتیم مطب ‌ و شوهرم منم گذاشت و رفت منم با دکتره حرف زدم گفت 

اگه هستین تا بنویسم 

بچه‌ها، باورم نمی‌شه!!!!

دیروز جاریمو دیدم، انقدر لاغر شده بود که واقعاً شوکه شدم! 😳 

از خواهرشوهرم پرسیدم چطور تونسته انقدر وزن کم کنه و لباس‌های خوشگلش اندازش بشه. گفت با اپلیکیشن "زیره" رژیم گرفته.منم سریع از کافه بازار دانلودش کردم و رژیممو شروع کردم، تا الان که خیلی راضی بودم، تازه الان تخفیفم دارن!

بچه ها شما هم می‌تونید با زدن روی این لینک شروع کنید

گفت فعلا انجام نده و چون شیر میدی و خوب نمیشه 

منم یه یک ربعی نشستم چون آخرین نفر بودم اومدم بیرون و وایساذم تو راهرو 

خیلی سرد بود خلاصه پیاده اومدم در بیمارستان چون نزدیک بود تقریبا یک خیابون بیشتر فاصله بود 

این ((اگه هستین بقیه شو بنویسم)) چیه افتاده سرِ زبون صاحب تاپیک ها؟؟؟خودتونم خوب میدونید تو همه ی ت ...

من بیشتر تاپیک ها همه رو مینویسم ولی کسی نظر نمیده 

میگم وقتی کسی نیست حداقل وقتم تلف نشه ببخشید بازم 

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز