فکر مثل همیشخ
دختلم بخابه برم مسواک‌بزنم بیام بخابم
رفتم پیش مامانم و بابام داشتن شام می‌خوردن
اومدم رو تخت دارم با درد کلیه ام کنار میام و منتظر نامزدمم بیاد
هیچی تو خونمون موش اومده میترسم بخوابم
تازه از سرصدای بچه هام راحت شدم نفس میکشم 😂
دخترم نمیخوابه
مهمون داریم منتظرم چای دم بکشه
واژی... هستم.. حالم گرفتس
فکرکردن به اینده
دور هم تا الان جمع بودیم حالا اومدم کم کم بخوابم
پسرم خوابیده منم دارم از وقت استراحتم استفاده میکنم😂
دلم واسه شوهرم تنگ شده
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
36 ثانیه پیش
41 ثانیه پیش
44 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز