2777
2789

من یه مدتی چندماه برای درمان دخترم بیمارستان بودم مادرشوهرم دخترکوچیکترم رو نگه میداشت

چون تو یه ساختمونیم شوهرم راحت تره ولی خب دخترم اذیت میکنه خیلی حساس شده بی ادب و خشن

دوباره باید برم برا درمان 

خواهرشوهرم میگه مامانم دیگه نگه نمیدارتش سختشه 

اگه لازم باشه مادرم رو یه مدت میبرم از خونه که دخترت مجبور بشه خونه کسی دیگه بمونه مادرشوهرمم تایید کرد

خیلی ناراحتم

شوهرم میگه جدی نگیر 

نمیدونم چیکار کنم

من دلشکسته با این فکر خسته دلم تنگته.....

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

ای حالا ممکنه دخترت اذیتش کنه دستتش درد نکنه تا الان نگه داشته

فقط 21 هفته و 4 روز به تولد باقی مونده !

1
5
10
15
20
25
30
35
40

در هر سنی میتوانی پُفک بخوری و آخرسر انگشتانت را با لذت لیس بزنی، میتوانی بجای اینکه فقط نیمکت‌های پارک را حق خودت بدانی مانند ۷-۸ سالگی‌ات تاپ سوار شوی و تاپ تاپ عباسی بخوانی،نگرانِ چه هستی؟!مَردُم؟!؟بگذار دیوانه خطابت کنند اما تو زندانی یک عدد نباش!بگذار بین تمام ناباوری‌ها، دروغ‌ها،تنهایی‌ها و آلودگی‌های این شهر لحظاتی مانند کودکی‌ات بخندی!تو هنوز همانی! چیزی جز یک سن در تو تغییر نکرده!فقط چند سال بیشتر اسیر زندگی شده‌ای!فقط چند سال...!هیچوقت دیر نیست.

مادر خودتون شرایط ندارن بیان منزل شما و دختر بزرگتون پیشش بمونن؟

مادرم ۷۲ سالشه و یه برادر مریض دارم که ازش نگهداری میکنه

میگه بچه رو بیار در حد دو روز بتونم نگه میدارم

من دلشکسته با این فکر خسته دلم تنگته.....
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز