یادمه دانشگاه یه پسره بود دائم نگام میکرد قشنگ نگاهشو نیم رخم حس میکردم و وقتی اتفاقی برمیگشتم میدیدم زل زده بهم
آخر همه من میرفتم بیرون خوشم نمیومد از بین جمعیت رد بشم
اونم صبر میکرد من برم پشتم حرکت میکرد هرچی صبر میکردم بره نمیرفت به محض بلند شدنم بلند میشد
یه روز بدون آرایش رفتم سر کلاس 🤣😂دیگه بعدش بهم محل نذاشت
ولی نمیدونم چرا ناراحت نشدم خاطره بامزه شد برام