ولی جدا از شوخی ، بخدا ، به جان خودم مامانم هیچی از مادرشوهر کم نداره ! ...باورم کنید !
من با مامانم خیلی صمیمی هستم و عاشقانه دوستش دارم ، و همسرم و مامانم هم خیلی به هم وابسته هستند و صمیمی !
ولی گاهی وقتا یه حرفایی میزنه که .......تا ته اعماق وجود آدم آتیش میگیره
( جمله رو حال کردین ، ته اعماق !!!)
به شوشو میگم اگه مادرت این کارا و حرفا رو میزد صد بار طلاق گرفته بودم
ولی خوبیش اینه که من و همسرم خیلی با هم روراستیم...هیچی تو دلمون نیست ، حتی اگه خانواده خودم حرف نابه جایی بزنند درموردش با هم حرف میزنیم بدون غرض و آزار رسانی !
یه مثال میزنم که جا بیفته !
یه روز همسری از صبح تا شب تو خونه داشت کمکم میکرد مامانم زنگ زد حالشو پرسید گفتم داره سرویس بهداشتی رو تمیز میکنه ...فرداش رفتیم خونه مامانم اینا ، بهش میگه مامان خسته نباشی ، یه روز تعطیل هم که تو خونه بودی نزاشت استراحت کنی ، زنگ زدم حالت رو بپرسم گفت داری تمیزکاری میکنی ...فک کن
من جلو شوشو آآآآآآآب شدم ...فقط با لبخند نگاهم کرد و گفت همه چیو تعریف میکنی
خوب آخه مادر من ! من دخترتم ..عروست که نیستم اینجوری دلسوزی میکنی...اون همسره بیچاره رو هم خیط کردی ...آخه چرا با اعصاب من بازی میکنی!
بعد هم که تو خلوت بهش گفتم میگه دیگه نزار این کارا رو بکنه اگه کمک خواستی به خودم بگو...طفلک گناه داره
حالا بگید ایشون مادره منه یا مادر شوهر ؟؟؟
و هزار مورد دیگه از این سوژه ها که باعث شده به قول همسرم کمبود نداشتن مادرش واسش جبران شه و البته کمبود نداشتن مادر شوهر واسه من !
پس بهتره زیاد رو شخص کلید نکنید ...اصل کار همسره آدم هست که باید عاقل باشه !