مامان های اردیبهشت 90

ممنون سمیه جان . دیروز مامانم موهای فراز رو کوتاه کرده اونقدر خنده دار شده بچم شبیه یه فندق شده !!

سحر ناز گرفتم شماره تو ممنون
لیست که کامل شد یهو برای همه آدرس رو اس میزنم

سلام به همه...
مبارکهههههههههههههه به به...

سحرناز جونم اول از همه برای تو دیروز فرستادم رفیق... میلت رو چک بابا جون... اگه نیومده بگو دوباره بفرستم

ای جااااااااااااانم ........ دارم تصور میکنم فراز رو ...... پس حسابی مرد شده پسملمون ......ببوسش

فرنازی برای تو هم دیروز میل کردم دوستم... به اون شماره هم مسیج دادم...

نمی دونم چرا پریودم 5 روز افتاده جلو تا حالا سابقه نداشته جلو بیفته همیشه سر موقع بوده

اصلا امروز حال وحوصله مهدی رو ندارم جار و برقی اوردم جلو باهاش بازی کنه منم تو حال خودم باشم

شاپرک ماه هایی که استرس زیاده اینجوری می شه ...یعنی من این جوری می شم... شاید تو هم این کاه فشار کاری یا فکری داشتی... چیز سنگین بلند نکردی؟

سلام....
بهتون خوش بگذره چقدررررررررر دلم میخواد
بازم تمام تلاشم رو میکنم
ولی میدونم خیلی سخته
ممنون ممنون ممنون ممنون سرور
ببوس دانشمند فندقی ات رو
شماره رو میفرستم برای داشتن ادرس شاید اومدم...
حالا چای سبزمو بذارید کنار....


سمیه جون فقط برای عمل کرن لکه بر....باید اون کف درست بشه....نمیدونم بادست که خیلی سخته اینقدر بزنی تا کف کنه....با همزن بزن...ههههه
بعدشم اون ظرف اب داغ و پودر کف کردن اتو بریز تو مخزن لباسشویی ات...و یکم پودر شستشویی که همیشه استفاده مکنی
منم اهل شستشو با دست نیستم
حتی جوراب...ههههه

والا ما سه تا جاری هستیم......همه امونم یه مادرشوهر داریم...
دوتامون مادرشوهرمون فامیلمونن امونن....یکی مون غریبه است
بعد از چندسال زندگی
اون دوتا ....یکشون ک کاملا قطع رابطه کرده با مادرشوهرم....فقط همسرش و بچه هاش میان و میرن
یکیشونم خیلی کم درحد مناسبت ها.....اونم فقط شوهرش
هردوشونم تا حالا صدبار با مادرشوهرم بحث و جدل و.....
من که از همه قدمتم بیشتره...ده ساله الان عروسشونم......اسه میرم اسه میام....
میدونی چی میخوام بگم...
مادرشوهرامون یکین
دیدامون فرق داره
من شش سال بین بارداری اول و دوم فاصله بود.....تو این شش سال بالاخره از گوشه و کنار خونه مادرشوهرم حرف میشنیدم
ولییییییی خودمو میزدم ب اون راه....میگفتم از دلسوزیه
جاری بزرگترم..هنوز بچه دار نشده پنج ساله...دوهفته پیش مادرشوهرم گفت ایشالا روز شما برای بچه ات تولد بگیری و...هروقت شد و ولی بچه لازمه ی زندگی و جاریممم گفت فقط یکی مادرشوهرم باهاش بحث که کمه و..
قشقرقی شد....
جاریم ب شوهرش گفت
شوهرش مامانش رو دعوا کرد
جاری با گریه به مادرشوهرم یه عالم چیز گفت

خلاصه منو میگی شاخخخخخخخخخخ اخه از این حرفاخیلی پیش میاد ولی من دوتا گوشامو محل عبور میذارم و در ودروازه رو انتخاب میکنم

ولی.....همه این کارا رو برای راحتی زندگی خودم میکنم برای ارامشم
مثل عروس شما نیستم محبت دیده باشم
البته محبت میکنه....از نوع مادرشوهری....
ولی محبتی ک شما میگی با عروستون میکنید و دیدم مادرشوهرایی رو که واقعا عروس رو عین دختر دوست دارن و....محبتشون واقعیه
و خواهرشوهرایی که مثل تو وقت نیاز بخاطر عروسشون نه داداششون هستن

اون خواهرشورم که دیدی.....همون واقعامنو دوست داره....واقعا...میدونم اونم ازدواج کنه میره و میشه مثل اونا...با اینحال خواهرشو و دخترشو به من و مبین تزجیح میده....
دست خالی اومد خونمون
بعد رفت خرید کردجلو من برا بچه خواهرش ک همسن مبینه.....موقع بزگشت دست پر بود

حرص خوردم ولی نه ب همسرم نه به روم اوردم

میدونی همسرم همیشه میگه همیشه خوبه نباش......یه وقتایی ناراحتیتو ابراز کن...راستم میگه

ببین این مادرشوهر چ میکنه تاحالا پست ب این طولانی ننوشتم....هههه

از استرس سمیه جان

سلام صبح که نه ظهر همگی بخیر و خوشی.
تاپیک جدید مبارکه.سمانه جون شعرت خیلی قشنگ بود مرسی عزیزم
هدی جون لکه بریت عالی بود .مرسی.مبین خوشگل با هر ورژنی نازه.غذاهات هم همینطور من تونابلز درست نکردم ولی قصدش رو کردم به زودی انشالله.
شاپرک جون خوبی؟خداروشکر که اخم و تخمات به نتیجه رسید.مهدی خوبه؟

بهار جان راستی نوش جونت......
من دوشب پیش پیتزا نون تست هم درست کردم جات خالی خوشمزه شد....
همون مواد پیتزا رو...حالا با گوشت چرخ کرده یا سوسیس و...هرچی
درست کن و مثل روش پیتزا
اول نون تست هاتو یکم سس بزن طعم دار بشه بعد پنیر کم بعد موا بعد پنیر....
هدقیقا میشه پیتزا پیکو....لقمه ای
بذار تو ماکروفر یا تستر پنیرش طلایی بشه نوش جان کن
فقط موادت رو قبلش قشنگ سرخ کن و بپز چون نونت اماده است فقط میخوای پنیر اب بشه

خواهش الهام جان......ایشالا خوشت بیاد..من برم فعلا

بحث مادر شوهر حسابی داغه اینجا.عزیزم به نظرم مادر شوهرا به خاطر جایگاهشون خیلی رفتاراشون و حرفاشون خوشایند ما عروسا نمیشه ولی همون حرفارو اگه مادرمون بزنه بهمون بر نمی خوره.به نظرم برای اینکه زندگیمون به هم نریزه بهتر که زیر سبیلی رد کنیم و اصلا به حرفاشون محل نذاریم تا زندگیمون تلخ نشه.یعنی به قول هدی از این گوش بشنو از اون گوش در کن باشه .

سرور جون مبارکه موهای فراز انشالله آرایشگاه دامادیش و ببینی و مارو هم عروسی دعوت کنی.(وای اون موقع مادرشوهریییییییییییییییی ههههههههههههه)

هدی جون اتفاقا در ماشینم از بالا باز میشه ولی تمام اتو ماتیکه این کاری که گفتی می کنم دستت درد نکنه