چشمم ترسیده قبلیه شاغل میخواست نگو حساب طلاهای خونه بابامم کرده بود اخرای جلسه سه و چهار میگفت اصلا دیگه کارتی که حقوق میریزن برات رو میدی من اینطوری بهتره
بابامم با یه اردنگی انداختشون بیرون
مردم کلفت بی جیره مواجب میخوان انگار
از عقده ایی جوری فرار کنید انگار شیر افتاده دنبالتون
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.