وقتی سیاوش میرسه میبینه نغمه خیلی خوشحال داره از مطب دکتر میاد بیرون و سیاوش رو میبینه و میگه همه چی اوکی بوده خیالت راحت.
تازه دیدی دکتر اشتباه میکرد ممکنه اصن بچه ما همون مرداد ماهی بشه. شایدم مثل برادرش ۹ مرداد به دنیا بیاد.
سیاوش براش عجیب بوده و شک میکنه ولی خب کاریم نمیتونسته بکنه.
خلاصه یه مدت میگذره و یه روز که داشتن لوازم بچه میخریدن و اتاقشو اماده میکردن نغمه به سیاوش میگه تم اتاق شیر باشه. (شیر نماد ماه مرداده) سیاوش دیگه قاطی میکنه میگه اخه چی میگی
چرا شیر باشه از کجا معلوم تیر به دنیا نیاد تو رو خدا انقد به این خرافات فکر نکن. برای سیاوش خیلی عجیب بوده این اواخر رفتار های نغمه. تو اون دوسالی که زندگی میکردن انقد شدید این چیزارو ندیده بود که تو این مدت بارداری داشت میدید.
خلاصه نغمه میگه باشه حق با توعه اصن ممکنه تیر ماهی باشه ولی بخاطر من تم اتاقش شیر و رنگ زرد باشه.
خلاصه سیاوش هم قبول میکنه.