می‌خوام مجرد بمونم چون خوشحالم چون راحتم آرامش دارم

معلم ما هم همیشه همین حرفو میزد 

یه لحظه فکر کردم معلمم هستید 

می‌گفت بچه ها همش نگید درس درس درس بقیه چیزا بره کنار 

تنهایی آدم رو از پا در میاره 

اگر موقعیت خوبی دارید اگر خواستگاری دارید که شرایطش خوبه 

ازدواج کنید 

می‌گفت من همه خواستگارام رو ندیده رد میکردم تمرکزم فقط و  فقط رو درس بود میگفتم مورد خوب همیشه هست 

همیشه میشه ازدواج کرد 

همیشه میشه بچه دار شد ...

هیچ وقت تحت تاثیر اینجا یا ادمای اشتباه گذشته ات تصمیم به ازدواج نکردن تا ابد نگیر ...

ادم خوب هم هست اگر به شانسه که من از تو خیلی خیلی بدشانستر بودم ولی خدا بالاخره یه ادم حسابی اورد تو زندگیم...

مبادا فکر‌کنی ازدواج نکردن کار درسته..‌

داریم چندین مورد افتخارشون بود که بعلههه من ازدواج‌نکردم حال دلم خوبه و ...

حالا که سنشون گذشته نه بچه دارن نه هدفی نه زندگی‌نه کس و کاری .مامان باباشون فوت شده خودشون موندن تک و تنها حتی ذوق ندارن برای هیچ مناسبتی ..

منم زندگی‌خیلی خیلی تلخی داشتم 

تا که خدا شوهرمو اورد تو زندگیم 

تو نمیدونی تو اینده چی‌در انتظارته 

ممکنه اصلا با همسرت تا سال دیگه زندگی‌ نداشته باشی...جدا شده باشی...ممکنه از لحاظ مالی کلا تغییر کرده باشی...ادم خوبی بیاد زندگیت...کل زندگی یه سوپرایزه

و همیشه بعد سختی راحتیه 

والا پشت کنکوری هستم 

دوست هم ندارم اصلا 

یعنی همشون تا وقتی پای معنفتشون وسط باشه پیداشون میشه اینو هزاران بار فهمیدم 

من خیلی خیلی دوستای زیادی داشتم 

چه مجازی 

چه کسایی که رفاقتمون از بچگی بوده 

ولی الان هیچ کدومشون نیستن 

به تنهایی که فکر میکنم میگم تو سن بالا تنها باشم 

نه بچه ای داشته باشم نه همسری 

تا کی 

عزیزم جنسیتت رو‌اشتباه زدی مرد نوشته ...

شما که گذشته ی منو‌نمیدونی عزیزم 

منم اینده ی شما رو نمیدونم‌♥️

اگه انتخابت درست باشه نه فقط از رو هیجان  این جوری نیست همه مردا مثل هم نیسن

منم همینم با این فرق هیچ رابطه دوستی ای نداشتم. 

کلا نه نیاز ج دارم نه عاطفی نه علاقه به تشکیل خونواده از بچه هم متنفرم هیچ دلیلی واسه ازدواج نمیبینم

باور کن چیزی رو از دست ندادین من تقریبا همسن و سال شمام با بهترین آدمی که تو ظاهر بود و حتی خانوادش روش قسم میخوردن ازدواج کردم اما تو زرد از آب در اومد از اول ازدواج تا الان که ۱۵ ساله دارم میسوزم و میسازم چون همون اول باردار شدم و خانوادمم مخالف این ازدواج بودن میترسیدم بگم پشیمونم و نمیخواستم بفهمن شکست خوردم جالبه بدونی دلیل مخالفت خانوادم مذهبی بودنشون بود و دلیل انتخاب من خداشناسیش! به اندازه رنج هایی که کشیدم مو های سرم سفید شدن و پیر شدم افسرده شدم . مستقل هستم اما نمیخوام شکستم رو بقیه بفهمن و نمیخوام بچه هام تو جامعه سرخورده بشن بخاطر فرزند طلاق بودن.

پس چرا امار طلاق بالاس ؟

همین که اینقد عاقلی که گولشونو نمی‌خوری از خیلی از دخترا جلوتری ولی اینقد بدبین نباش آدم خوبم پیدا میشه

من حیوون خونگی دارم کلاس نقاشیم میرم