من ی بار با یکی رفتم سفر بچه ی ساله داشتن
ینی ببین۳۰ثانیه دهنشو نبست از اول تا اخرش یکسر عررررررررررررررررر اخرش داشتم موهامو میکندم ازدستش
بچه دو ساله غرغرو ،تصور کردم خندم گرفت.بچه ن دیگه کاری نمیشه کرد.(: .خواهرزاده همسر منم خیلی خیلی حرف میزنه 😀
دیگه سن بدیه هنوز نینیه کاش اگه اذیتی نمیرفتی
ماهم ی بار با دستمون رفتیم مسافرت بچش پدرمون در اورد منو شوهرم چقد حرص می‌خوردیم همش گریه میکرد و میخاس تو بغل باشه
از هم خدافظي كنيد و تنها ب سفر ادامه بدين
وای من یک بار با یک خانواده بچه دار رفتم کیش. اتاقمون دوبلکس بود من بالا میخوابیدم. ببین بچش مریض شد تا صبح اون سه، چهار روز رو زر میزد. انقدر عصبی بودم. دلث میخواست همه رو بزنم. هیچی نفهمیدم از سفر.
دقیقا بچه ها همینن
کسی تحملشو نداره باید دوری کنه
این دوستی نامتعارفه چون بچه دار باید با بچه دار رفت و آمد کنه حتی به نظرم سن و سال بچه هاشون هم باید به هم نزدیک باشه
به هر حال بچه ست
سعی کن سرگرمش کنی به جا اینکه بچه رو خفه کنی😑😑
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
43 ثانیه پیش
43 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز