خیلی زبون خوشیه
منم حالم خوب نیست
دلم محبت میخواد
دیگه جون ندارم
الان ۲۰ روزه خونریزی دارم امروز قطع شد بالاخره با دارو و اینا
همش سرکار بوده یه روزم ازم مراقبت نکرد همش پدرمادرخواهرم بودن
حتی زنگ نمیزد حالمو بپرسه فقط یه بار زنگ زده
یه بارم یهچایی نبات دستم داده دیابت دارم زیاد نمیتونستم بخورم
کلا همین
ولی هفت ساله هر موقع مریض شده ازش پرستاری کردم بهش رسیدگی کردم
الان میگه بدهی دارم مغزم درگیره ولی به نظرم دلیل نمیشه
بعدم منم زنم باید نازکش داشته باشم محبت ببینم دلم ازش میگیره نمیتونم زبون بگیرمش وگرنه خیلی بهتر میشه اخلاقش با زبون خوش البته باید طبق میلشم باشم دیگه