2777
2789
عنوان

باباهامون خیلی گناه دارن

| مشاهده متن کامل بحث + 579 بازدید | 48 پست
اره من مدتها آتئیست بودمبعدش اگنوستیک شدمولی زندگیم واقعا بهم ریختاون ارامشی که قبلا داشتم رو اصلا د ...

الان برگشتین سمت دینداری؟ شکر خدا

من حتی پانیک داشتم که با معنویات رفع و درمان شد شکر خدا

الان برگشتین سمت دینداری؟ شکر خدامن حتی پانیک داشتم که با معنویات رفع و درمان شد شکر خدا

دارم برمیگردم 

باید یه نقطه اتصالی با اون نیروی برتر خلق کننده داشته باشه ادم

وگرنه به مرور حالش بد و بدتر میشه

منم پنیک دارم اتفاقا

چقدر خوب که شما درمان شدی

نشانه در نظرش میگیرم

مامان ها تو روخدا اگه بچه هاتون مشکل گفتاری و رفتاری دارن سریعتر درستش کنید.

امیر علی من پنج و نیم سالش بود ولی هنوز خوب حرف نمیزد😔😔 فک میکردم خودش خوب میشه. یکی از مامان ها خدا خیرش بده تو اینستا تا آخر عمر دعاش میکنم پیج اقای خلیلی و خانه رشد رو برام فرستاد.

الان دارم باهاشون درمان آنلاین میگیرم. امیر علی خیلی پیشرفت کرده🥹🥹 فقط کاش زودتر آشنا میشدم. خیلی نگرانم مدرسه نرسه. 

یه تیم تخصصی از گفتار و کار درمان و روانشناس دارن، هر مشکلی تو رشد بچه هاتون داشتین بهشون دایرکت بدید. 



دارم برمیگردم باید یه نقطه اتصالی با اون نیروی برتر خلق کننده داشته باشه ادموگرنه به مرور حالش بد و ...

پس قطعا نشانه هست

بله، دنیا نه بهشته نه جهنم

سختی داره شیرینی هم داره اما گذرا

به قول شما اگه نقطه اتصالی نباشه ادم به پوچی میرسه

اما اگه باشه، حتی اتفاقات سخت هم نمیتونن از پا درش بیارن

اونوقته که میتونه درست زندگی کنه، راهو‌ پیدا کنه قهرمان زندگی خودش باشه و الهام بخش

برای پانیکتون به طب سنتی خوب هم مراجعه کنید

(همین معنویاتی که گفتم با طب ارتباط داره، معنویات و ارامشی که دارن باعث رفع سو ٕ مزاجها میشن که علت خیلی از بیماریها از جمله پانیک اختلالات مزاجی هست، پانیک من بدون مصرف حتی یک قرص آرامبخش به لطف خدا و اهل بیت(ع) درمان شد البته اصلاح سبک زندگی هم جای خود داره)

پس قطعا نشانه هستبله، دنیا نه بهشته نه جهنمسختی داره شیرینی هم داره اما گذرابه قول شما اگه نقطه اتصا ...

بله دقیقا اون نقطه اتصال رو من از ۱۶ سالگیم گم کردم تا ۳۲ سالگی

قبل از ۱۶ سالگی ایمان قوی داشتم و حالم وااااقعا عالی بود به رغم مشکلاتی که داشتم

اصلا مطمئن بودم یکی پشتیبان منه. مطمئن بودم که تک و تنها رها نشدم توی این دنیا. مطمئن بودم که هر پیشامدی یه درسی توش نهفته‌ست تا اگاهی منو ارتقا بده

ولی بعدش به مرور کلا از معنویات زده شدم. خودم رو توی تاریکی احساس میکردم. فک میکردم هیچ هدفی تو خلقت نیست و همه چی تصادفی و بر مبنای شانسه. خودم رو بی تکیه گاه میدیدم. حس تلاطم و اشفتگی درونی داشتم همیشه و افسردگی گرفتم و دچار خودکم بینی و کمبود عزت نفس شدم.

نمیدونی چه بلاهایی سرم اومد.

ولی الان یه مدته حالم بهتره البته خب من هنوز نماز هم نمیخونم. قرآن رو شروع کردم به فارسی دارم میخونم. چند بار نماز شب خوندم و یه اتصال کوچیکی رو حس کردم.

باور کن همون اتصال کوچیک، تا یه هفته منو شارژ نگه داشت! 

چیزی که توی این ۱۶ سال تاریکی، اصلا حسش نکرده بودم.

انسان نرمال، به آرامش معنوی نیاز داره 

ممنونم از توضیحاتتون عزیز مهربون

حتما طب سنتی رو هم پیگیر میشم

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز