ترسناک ترین اتفاقی که تا بحال براتون افتاده😱😳ورود باردارا ممنوع صفحه 3

my_month

مدیر

عضویت: 1403/07/16

تعداد پست: 745

امروز

01:02

0 نفر لایک کرده اند ...

اظهار نظر

مشاهده افراد آنلاین

nedajon

عضویت: 1396/08/27

تعداد پست: 17860

یا خدا خودت تنها بودی بعد چی شد

نه تنها نبودم خواهر و برادرمم بودن ولی پدرومادرم رفته بودن بوشهر خاکسپاری ی فامیلامون ....

ی ربع ساعتی تو خونه بودن ، اروم قدم میزدن و بعدهم رفتن ولی من از ترسم تا دوساعت تکون نمیخوردم ...اخرم با گریه شدید و جیغ داداش و خواهرم بیدارشدن و دیدیم دوچرخه هامون ، موتور بابام و وسایل تو دکور و اینه شمعدان را برده بودن

سالها دویدم ولی به مقصد نرسیدم ..... برای همه منتظرها و من دعاکنید ....

1403/09/08

01:07

1 نفر لایک کرده اند ...

my_month

مدیر استارتر

عضویت: 1403/07/16

تعداد پست: 745

بجا امتحان ریاضی ،تاریخ خوندم

پرام😐🤣

1403/09/08

01:07

0 نفر لایک کرده اند ...

مامان امیر علی

مامان ها تو روخدا اگه بچه هاتون مشکل گفتاری و رفتاری دارن سریعتر درستش کنید.

امیر علی من پنج و نیم سالش بود ولی هنوز خوب حرف نمیزد😔😔 فک میکردم خودش خوب میشه. یکی از مامان ها خدا خیرش بده تو اینستا تا آخر عمر دعاش میکنم پیج اقای خلیلی و خانه رشد رو برام فرستاد.

الان دارم باهاشون درمان آنلاین میگیرم. امیر علی خیلی پیشرفت کرده🥹🥹 فقط کاش زودتر آشنا میشدم. خیلی نگرانم مدرسه نرسه.

یه تیم تخصصی از گفتار و کار درمان و روانشناس دارن، هر مشکلی تو رشد بچه هاتون داشتین بهشون دایرکت بدید.

بغض_ماه

عضویت: 1401/08/13

تعداد پست: 360

واقعا چه جوری بودن

یه دونه بود صورتش پوشیده بود ولی پشتش خمیده بود

و گاهی سکوت تو را نابود میکند😞 گفتند اشک بریز....خالی میشوی،خالی نشدم که هیچ...پر شدم از بی کسی که چرا کسی اشک هایم را پاک نمیکند...🙂 خنده تلخ من از گریه غم انگیز تر است 🙂 هستی ام را به آتش 🔥 کشیدی...سوختم من ندیدی ندیدی:)

1403/09/08

01:08

0 نفر لایک کرده اند ...

my_month

مدیر استارتر

عضویت: 1403/07/16

تعداد پست: 745

دیدن به وضوح از ما بهترون روی مبل خونمون که من فرار کردم رفتم خونه مامانم بعدش برگشتیم هیچی نبود ولی ...

از ما بهترونه چه شکلی بود😐

میترسم فردا تنا شم😐

1403/09/08

01:08

0 نفر لایک کرده اند ...

my_month

مدیر استارتر

عضویت: 1403/07/16

تعداد پست: 745

من بچه بودم از سیفون دسشویی وحشت داشتم وایی

وایی جر🤣🤣🤣

1403/09/08

01:08

0 نفر لایک کرده اند ...

گلبهاجون

عضویت: 1397/09/18

تعداد پست: 24076

وای

یه موجو تماما سیاه به قد و هیبت انسان

ولی بدون صورت

و جالب اینکه با اینکه تمام سیاه بود من خشم و عصبانیت رو تو چهره ش میدیم

تا عمر دارم یادم نمیره و اینکه هیچ وقت نفهمیدم چرا انقدر از من عصبانی بود و چرا انقدر منو زد

خرّم آن روز که پرواز کنم تا بر دوست به هوای سر کویش پرو بالی بزنم ❤ ❤ الهی شکرگزار این زندگی هستم که به من بخشیدی؛ به خاطر همه چیزش:تو را شکر بابت آدم‌هایی که معلم من بوده‌اند.❤تو را شکر بابت درس‌هایی که زندگی به من ارزانی داشته‌اند.❤تو را شکر برای عشقی که می‌گیرم، می‌بخشم و می‌پراکنم. ❤ ( تایپ کردم گلبهارجون بعد دیدم "ر" جا افتاده)😮

1403/09/08

01:09

0 نفر لایک کرده اند ...

nedajon

عضویت: 1396/08/27

تعداد پست: 17860

واو شت گفتم جن بودن

کاش جن بودن ، چشمامو دوبار باز و بسته میکردم و بسم الله میگفتم میرفتن ولی دزد بودن ....من از اونسال تاحالا پانیک شدم ، گاهی حس میکنم دارم میمیرم ، حتی گاهی لکنت زبان میگیرم ...خدا ازشون نگذره ...

سالها دویدم ولی به مقصد نرسیدم ..... برای همه منتظرها و من دعاکنید ....

1403/09/08

01:09

0 نفر لایک کرده اند ...