خلاصع منو رسوند در خونع بعد زنگ زدم زنع گفتم رسیدم گف سفارشتو بش کردم گفتم کی بود گف دوستم بود زنیکع هرزع هم شوهر داش هم دو تا بچ هم دوست پسر داشت بخدا باورم نمیشع
عقلت کجا بود دختر هی خدا
زبونم قفل کردع بود فقط دنبال این بودم ک هر سوالی ازم میپرسع دروغ بگم ک یوقت فک نکنع سادع م یا بی کسم همع رو چرت و پرت جواب میدادم چند جا سوتی دادم پسرع خندید گف چتع چرا حرفات باهم همخونی ندارع
چراهی تاپیک‌‌میزنی
برو بخاب
وایییییی تو دیگه کی هستیییییی
حالا پسره خوشگل بود نبود 🥴🥴
پسره خشگل بود؟
بخدا نمیدونستم اونجام بم گف خودم و شوهرم میرسونیمت وقتی رسبدیم ی جا دیگ پیادم کرد گف برو سوار اون ماشین شو من فک کردم شوهرش ی جا وایسادع بریم سوارش کنیم برسونع در ثورتی ک شوهر بدبختش ت خونع بود زنع زنگ میرد میگف عشقم غذا را گرم کن الان من میام
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز