2777
2789
کارمندبانک ک عالی بود

اره ولی گفتن کوچیکم اخه اون ۳۰ بود نمی دونستم البته ۳۰ سالشه کارمندبانک عالیه واقعا ؟؟

لذتی بالاتر از این نیست👈 کسی رو پیدا کنی که دنیا رو مث تو ببینه،اینطوری میفهمی که هیچوقت دیوونه نبودی👻

منم یه خواستگار داشتم زن منو تو بالکن دیده بود فرداش اومده بود خواستگاری فک کن با چادر و شلوار خونگی گل گلی  اومده بود 🤣🤦🏾‍♀️

کی فکرشو میکرد،من یه روزی..عاشق کسی بشم که حتی لمسشم نکردم و دستاشو نگرفتم!!!کی فکرشو میکرد؟که من عاشق کسی بشم که...با کیلومتر ها فاصله تونستم قلبشو از دور ببوسم و روحشو بغل کنم .!!!خودت فکرشو میکردی یه روز دنیای یه آدم دور و غریبه بشی.قلب من؟❤🫂

مامان ها تو روخدا اگه بچه هاتون مشکل گفتاری و رفتاری دارن سریعتر درستش کنید.

امیر علی من پنج و نیم سالش بود ولی هنوز خوب حرف نمیزد😔😔 فک میکردم خودش خوب میشه. یکی از مامان ها خدا خیرش بده تو اینستا تا آخر عمر دعاش میکنم پیج اقای خلیلی و خانه رشد رو برام فرستاد.

الان دارم باهاشون درمان آنلاین میگیرم. امیر علی خیلی پیشرفت کرده🥹🥹 فقط کاش زودتر آشنا میشدم. خیلی نگرانم مدرسه نرسه. 

یه تیم تخصصی از گفتار و کار درمان و روانشناس دارن، هر مشکلی تو رشد بچه هاتون داشتین بهشون دایرکت بدید. 



خلاصه به زور مامان بزرگم رو راضی کردیم اصغر بدرد نمیخوره و گذشت و گذشت تا اینکه باز دختر عموی ماما ...

خلاصه اینم رد کردیم و یه روز دیدم در زدن حالا من داشتیم چیکار میکردم تلویزیون داشت تام و جری میداد سال ۹۹ بودش فکر کنم منم داشتم کاردستی با نمد درست میکردم کلاس نهم بودم 

در باز کردیم دیدیم مامان زندایی و خواهرش هستن اینام اومدن مامانش انقدر استرس داشته بود چون اولین بار بود رفته بود خواستگاری شلوار گل گلی پوشیده بود جوراب کشیده بود روش به قول کردی تُنکَه جیرو کرده بود یادش رفته بود شلوار بپوشه روش همونطوری تو خیابون اومده بود بعد تازه خونه ی ما دید یادش افتاد 

اینجا دیگه بخت یار بود و طرف پولدار بود و خونه و ماشین داشت و وکیل هم بود  یه خواستگار خوب پیدا شد ولی بازم بابام با فحش ردشون کرد 

تا یه روز دیگه من باز داشتم کاردستی درست میکردم بابام فرستادم بره گچ بگیره مرد همسایه جلوش گرفته بود و منو برای پسرش که زمستونه انار و تابستونا هندونه میاره با وانت میفروشه خواستگاری کرده بود بابام این بار محترمانه گفته بود بچه هستش 

ولی خدایی این پسرش عاشقه هاااا یعنی با این همه سال دیگه ازدواج نکرد هیچ هر وقت از کنار خونمون رد میشه یه جوری نگاه میکنه یا خودمو یه جوری نگاه میکنه 

والا من این یکی رو راضی بودم دوتا از میوه های مورد علاقم رو داشت 

خدایا، خودمو به تو سپردم....   🌱به کوری دو چشم دشمنانش فقط حیدر امیرالمؤمنین است❤️🌱
اووف تیر خلاص زده بهت با این خاستگار اوردنش

فقط وقتی گفت همزمان مادر میشی هنگ کردم. میگفت دوتا پسر کاکل زری هم گیرت میاد

یا رفیق من لا رفیق له... خدایا نی نی منم به سلامت برسون. (نی نی دنیا اومد خداروشکر سالم و خوبه)
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز