باور کن من خیلی قوی بودم در برابر اینمرد
ولی همیشه محدودم میکنه.خاستم ادامه تحصیل بدم واسه حداقل دیپلم گفت واسه چیته
گفتم بزا یه حرفه ای یاد بگیرم گفت نه بمون بچه هات مراقبت کن
دلممیخاد زبان یاد بگیرم باز نمیزاره
ولی اون زنیکه درس میخونه سر کار میره بعد این عوضی میپرسته اونو
میخاد منو پسر و شکسته کنه
حتی نمیزاره بچه هامو کلاسی ثبت نام کنم
از هر لحاظ محدودیت دارم
شدم یه زن که هیچی از اجتماع از رفتار توی اجتماع نمیدونه
یه زندانی هستم
نمیدونم چیکار کنم
ولی چشمگلم تو رفتار با بچه هام باید تغییر کنم
نمیخام اونا مثه خودم ناببود کنم
مرسی ازت دورت بگردم