مادر شوهرم دیگه مارو تحویل نمی گیره

ببین تجربه من بعد ۱۶ سال زندگی

فقط بعد شام برای شب نشینی برید .اصلا برای شام خوردن خونه مادرشوهرنرین.چون متوقع میشن که تندتند بهشون شام بدین. حق هم دارن اماباشرایط مالی وجانی ما جوون ها و مشغله های شغلی و بی جونی مون جور در نمیاد

بچه ها بیاید تایپکم

به کمکتون نیاز دارم 

خداییش باید درکت کنن توقعی ازت نداشته باشم 

تو از ارتباط زیاد میترسی

وقتم نداری مهمونی بدی

خسته ایی نمیتونی غذا ببری اونجا درست کنی.

زنگ نمیزنی بهش.

اونم حالا سرد شده رفتارش.

مشکل از کجاست به نظرت؟

نه  هر بار بالاخره اونا پدر و مادرن البته بستگی به شرایط مالیشون هم داره. ولی هر ۵ بار که میرین یه بار شما ببرین . مثلا سه کیلو گوشت ببرین خونشون بگو  شام کبابه گوشت دور هم بخوریم یا مثلا همین گوشتو بده مادرشوهرت بگو بذار تو یخچال   من که نمیرسم بپزم زحمت پختش با شما . واقعا اون کاری که شما میکنید زشته ‌ . من خودمم شاغلم واقعیت زیاد کسی دست پختمو نخورده ولی وقتی میرم خونه بابام یا پدرشوهرم  دست پر میرم . آدم کار میکنه که منت کسی رو سرش نباشه عشقم ‌ . 

اگر دعوت باشی میری حرف نمیزنی؟ فرقی نداره که اینم مث همونه

چقدر شما متوقعی، هم منتظر دعوتی هم تماس

آشپزی خونهٔ مادرشوهر خدا نیاره 

خونه ی پدرمادر بالاخره فرق می کنه بچه ها بیشتر میرن خونه ی اونا ..شما هم میتونزد هر پنج شش بار که مادرشوهرت دعوت کرد مرغ بریونی کبابی از بیرون بگیرید ببرید اونجا 

اسی جان

ببخشیدا

یک وعده غذا پختی بقول خودت خرد شدی

خب برای اون بنده خدا هم سخته

بعدم حالا که نرفتیم، نباید زنگ بزنین احوالپرسی کنین؟ 

احوالپرسی فقط با سفره شامه؟! 

شما که شاغلین پس میتونین برین خونشون اما غذا از بیرون بگیرین