مادرشوهر عفریته و رقیب عروس

اره زن داییم رقیب عروسشه دیگه اینقدر جنگید تا عروسشو شکست داد الان خودش مثل ملکهاس و عروسشو برده خودش کرده

اصلا نیازی به پی بردن و کنجکاوی تو این موضوع نیست

اگر از اولش دنبال پیدا کردن همچین موضوعی باشی مطمئن باش همچین چیزی از مادرش وشهرت در میاری 

مثل کسی که تو یه مشت برنج دنبال یه سنگ ریزه بگرده و آخرم پیداش میکنم چون ذوم کرده رو اون چیز

با دید مثبت و نیت خیر برید جلو و دنبال پیدا کردن بدی تو وجود آدما نباشید

اینا زن اول پسرشون‌هستن و دوشوهره هستن هم شوهر خودشون هم پسرشون شوهرشون هست

من دوستم مادرشوهرش خیلی جوونه تو یک سال دوران عقد نقش فرشته ها رو بازی می‌کرد بعد عروسی زاتشو نشون داد تو همه چی با عروس چشم و هم چشمی داره از لباس تا کرم و ظرف و ظروف خدا نکنه بفهمه این بدبختا میخوان برن جایی میشینه صندلی جلو ماشین صبح تا شب پیام میده به پسره خدایی شوهر دوستم خیلی خوبه از مادرش بیزاره خستس از دست مادره هرچی هم سگ محلش میکنه فایده نداره

آخ گفتی 

بدم میاد ازشون مادربزرگم باورت نمیشه به بابام چشم داره کثافت

یچیزی میگم ی چیزی میشنوی ببین از صبح که پا میشه میگه من نمیتونم کار کنم فقط دائم داره ب پوست و مو صورت میرسه زنگ میزنه ب عروسش که بالاسرشه تو نهار بپز شام بپز بیار پایین عروسم نکنه اینقدر گله میکنه ب پسر و چ میدونم با سیاست رفتار میکنه عروسه این وسط مجبوره کوتاه بیاد منکه میگم زنداییم ی دیوه تو لباس ادم

عزیزم ۶۰ سالشه پوستش شبیه ی دختر ۳۰ سالس تیپاش همه بروز والا فک نکنم قصد مردن داشته باشه نه غذا میپزه ن لباس میشوره همیشه بهانه میاره مریضم بخدا داییم یا کارگر میگیره یا عروسش انجام میده خانومم ب قر و فرش میرسه

نه ولی انتظار داره حتی خونه مادرم‌میرم ببرمش

کم نیستن چنین عفریته هایی من مادر بزرگم برا بابام ناز میکنه یه حرکاتی انجام میده بخدا چندش آور عطر میزنه بهش میگه منو بو کن یا میاد تو اتاق مامانم لباس مادرم میپوشه یا به بابام میگه اجازه هست از این کرم بزنم 

مامانم محل سگ بهش نمیده بابام هم یکی دوساله ازش منزجر شده ولی بدبخت میریزه تو خودش بابام از ماموریت میاد نمیزاره شب بمونه کنار مامانم زنگ میزنه بیا که من مریضم ببرم دکتر 

مامانم ۴۰ساله داره زجر میکشه بخدا مامانم پیر و شکسته و فرتوت مادربزرگم سالم و سرحال 

من مادر شوهرم چون سلیقمو دوس داره گاهی پیش اومده گفته از فلان چیز ک داری برا منم لطفا بخر و حساب میکنه خودش یا خودم یه چی ک میدونم دوس داره و خودمم ازش دارم میخرم براش یا اون می‌خره برام 

اما گاهی هم شده من یه چی گفتم و زودتر رفته خریده یا انجام داده ک خب من چیزی نمیگم ک بدونه هیچکس نمیتونه هیچجوره من و حرص بده حتی به کم