2777
2789
عنوان

ازدواج اجباری

45 بازدید | 5 پست

مامانم توی ۳۰ سالگی ازدواج میکنه توی دوران راهنمایی هم ترک تحصیل کرده احساس میکنم اختلاف سنیمون چون زیاده اصلا درکم نمیکنه بار ها نشستم باهاش حرف زدم ولی دوباره حرف خودشو میزنه میره بابامم از اون بدتر از بچگی‌ وضع مالیمون خیلی بد بود از بچگی خیلی سختی کشیدم خیلی شبا دعواشون میشد به کتک کاری رسید و ما شبو بیدار موندیم بخاطر همین ابجی اولیم ۱۳ سالگی ابجی دومم ۱۴ ازدواج کردن منم خیلی پیش از حد گذاشتن تحد فشار که ازدواج کن منم یه درصد قبول کردم مامانم سریه زنگ زد بیاین تموم کنید من به دلایل مختلف پشیمون شدم به مامانم گفتم ولی به خودش نگرفت حتی به بابامم گفتم هیچ کدوم اهمیت ندادن ‌پسره هم از نظر ظاهری خوب نیست ولی اخلاقش اینا اوکیه هفته عقدمونه ولی من واقعا دوس ندارم ازدواج کنم دوس داشتم بعد از این همه سختی درسمو بخونم بگن حداقل به جایی رسیدم نه اینکه تهش ازدواج کنم آرزو هامو دفن کنم 

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792