دیشب ارزو کردم تو خواب بمیرم بگید چیشد ببینید چیشد اخه خدایا

خواب دیدم رو تخت بیمارستانم و دارم میمرم ضربانم نمیزنه یه خانمه بالاسرمه وقتی داشتم میمردم و ضربانم نمیزد بهم شوک وارد میکرد و من برای چندثانیه صدای ضربان قلبی که دیگه نمیزنه ازین دشتگاها هست بوق میزنه؟ بوق ممتد میزد بهپ من دلم نمیخپاست بمیرم میگفتم با فلان امام نگران حق   کارایی که ممکنه سهوا خطا کرده باشم بودم گفتم باید جبرانشون کنم بعد زنده شدم دوباره

فکر کنم قرار بود خدا منو دیشب ببره پیش خودش یا مثلا بگه تو هنوز میخوای زنده بمونی

حالا اینو کار ندارم

سوالم اینه که من اینهمه ازش خواستم مشکلاتم حل شه یا حداقل اراوم بشم ارامش روزنه ای از ارامش بهم باز بشه یا حداقل ذره ای دشمنم تقاض بده یا یذره دلخوشی کوچیک سر راهک بزاره اینهمه ازش خواستم یکبار کاری نکرد دلم شاد شه ، فقط اسن ارزوی مرگمو باید اجرا میکرد؟ قلبم خیلی ازش شکست شاید مغزم قد نمیده؟ نمیدونم .هرچی

اینهمه ازش حس خوب و ارامش خواستم بهم نداد ازش کما رفتن خواستم نداد

اولین تاپیکمو بخونید اولین تاپیکی. که زدم هنوزم همونو میخوام نداده

 بعد دیشب از عمق وجودم مرگ خواستم منو میخواست بکشه😐؟ یعنی چی خیلی قلبم ازش شکسته خیلی😔💔 یعنی این ازمایش الهیه یا زجر الهیه اخه چیه