خونه مادرم هشت نه ساعت راهه
چهار ساعت رفته بودیم بعد متوجه شدم بچه های داداشم مریض هستند ویروس گرفتن
چون با مادرم یکجا هستند
برگشتم خونه ام هشت ساعت تو راه بودم نصف راه رفتم و نصفه راه برگشتم
همسرم هم ناراحت شد یکمم غر زد
اما نمیتونستم نوزادمو به خطر بندازم
سعی کن فعلا باهاشون برخورد نداشته باشی