توروخدا نخندین دارم از عصبانیت سکته میکنم
حتی روم نمیشه اینو برا دوستام تعریف کنم
امروز بارون شدید میومد
دوس پسرم اومد دنبالم بریم بیرون
بعد زنگ زد گفت اگه کسی خونتون نیس من دو دقه بیام برم دسشویی
من گفتم نه کسی میبینه نمیشه
بعد که رسید دم در اومدم بیام بیرون
دیدم رفته یجا کارشو سرپایی کرده
هرچی بهش میگم آبرومو بردی چرا اینکارو کردی میگه به تو چه نمیتونستم تحمل کنم