عزیز هیچ وقت باور نکن
هرچیزی صفر و صد نیست
شما الان بنظرت من چجور عروسی ام که این نظرو دادم؟
کسی که هم جهاز هم خونه باهم دادم و هیچچ حرفی حتی ی کلمه بروی شوهرم نیاوردم
و مادرشوهرم ذره ایی حتی هزار تومن نه خرج عروسی نه کمک نه هیچ چیز دیگه ایی کرد
الان من هشت ساله ازدواج گردم شاید سه دفعه با همسرم تنها رفتیم سفر
همه جا مادر شوهر و دخترش بودن
بعد ما آخر هفته یه نهار یا یه عصر میخایم بریم خونه مادرشوهرم
دخترش سختشه
دقیقا حرفای این خانومو میزنه مفت خورن و فلان
درصورتی که مک فقط به اصرار همسر و دخترم میرم وهیچ تمایلی ندارم آدم نون و ماست بخوره بهتره غذای با منت.
واینکه از پذیرایی گرفته تا درست کردن غذا و شستن ظرفها کمک میکنم
هر چند ماه یبار میریم.ولی همون عصر جمعه ها در حد یک سر زدن میخایم بریم سختشونه
ولی توقع از من دارن بشینم خونه اونا بیان
بارها هم دعوت کردم هم زنگ زدم یهویی پاشین بیاین خونه ما
اونا یکبار هم اینکارو نمیکنن و نکردن
خب کسی یه نهار و یه دعوتی و یک تولد و کادو و از من دریغ میکنه من اینو بردارم ببرم بیرون و تفریح
لابد این عروس بدبختم همینه که دوست نداشته مادرشوهرش دعوت کنه
نه کادویی براش میگیرن نه جشنی