حسادت از تک تک کلماتت مشخصه❤️
شما براش تولد گرفتین خانواده اشو دعوت نکردین اوناهم برای دخترشون تولد گرفتن شمارو دعوت نکردن
دوما شما از اینکه تو دوران عقد زن و شوهری میرن میگردن هم حسادت میکنین وگرنه صبح ۶ بلند میشد ناهار و بار میزاشت تا شما بیای میل کنی میشد عروس نسبتا خوب که میگفتی انقدر خوبی کردین مدیونتونه.....
خیلی سلیطه داری رفتار میکنی
ارامشتو حفظ کن دوران عقدشونه دوست دارند باهم خوش باشند
و مطمئن باش اخرهفته ها همیشه قیافه شمارو دیدن
درضمن فقط مادرشما نیست، مادر برادرتونم هست
انقدر حسادت نکن ،حسودیت شده چون برادرت با زنش خوشه
انتظار داری برادرت ۲۴ ساعتی چشم براهت باشه
درضمن به این رفتار ادامه بدی خودت از چشم برادرت میوفتی چشم باز میکنی میبینی از دار دنیا سالها منتظری داداشت زنگ بزنه حالتو بپرسه یا بچه هاش سالی یه بار صدات کنند عمه...
تو از الان در خونه مادرتو بروی داداشت ببندی موقع تقسیم ارث و میراث هم داداشت میندازتت بیرون
سعی کن حرمتا رو نگه داری
اونام حق ندارن مادرشوهر و کلفت خودشون حساب کنن برن عشق وحالشون جای دیگ ۴ بعدازظهز تشریف بیارن برای ناهار
هرجاهستن همونجا ناهارشونم کوفت کنن
قرار نیست شمااینجوری هستی همه این مدلی باشن بعضیا براشون مهمه ک اسکل فرض نشن
شما چیزی نمیدونی حداقل میتونی همینا که گفتم رو خوب بخونی که
اولا که همین الانم سال تا سال نه زنگ میزنه نه محبتی داره
دوما اتفافا به مادرم هم گفت بابام مرده ارثمو میخوام خونتو بفروش پول میخوام
سوما بنده هیچ دخالتی نکردم و نادرم خودش استوریشو دیده و زنگ زد ودرددل کرد
چهارما من هیچ اقدامی نکردم نه صحبتی با اون عروس وبرادر بی معرفت کردم نه قراره بکنم
انشالله همیشه خوش باشن فقط دیگه قرار نیست تو خوشی ماهم سهمی داشته باشن
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
11 ثانیه پیش
11 ثانیه پیش
11 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز