2777
2789
عنوان

چطوری لقمه حروم میدن به بچه شون

288 بازدید | 32 پست

همکارای من سر ظهر میرن خونه دو سه ساعت بعد برمیگردن کارتشون رو باز میزارن و براشون اضافه کار میخوره. الان دیدم یکی عین من تازه دو روز هم نبوده امروز که هفتمه ۱۴ ساعت اضافه کار داره. الان این حروم نیست؟

چرا هست

دخترکی شاد در من می‌زیست...که چونان شاپرک، به این‌سو و آن‌سو میپرید...خیال پرواز داشت... و آرزوی پروریدن نسلی...پر از غصه شد...از رویاهایش دست کشید...هنوز پا به سن نگذاشته بود که پیر شد...پولکِ بال‌هایش ریخت... پَرپَر شد...

مامان ها تو روخدا اگه بچه هاتون مشکل گفتاری و رفتاری دارن سریعتر درستش کنید.

امیر علی من پنج و نیم سالش بود ولی هنوز خوب حرف نمیزد😔😔 فک میکردم خودش خوب میشه. یکی از مامان ها خدا خیرش بده تو اینستا تا آخر عمر دعاش میکنم پیج اقای خلیلی و خانه رشد رو برام فرستاد.

الان دارم باهاشون درمان آنلاین میگیرم. امیر علی خیلی پیشرفت کرده🥹🥹 فقط کاش زودتر آشنا میشدم. خیلی نگرانم مدرسه نرسه. 

یه تیم تخصصی از گفتار و کار درمان و روانشناس دارن، هر مشکلی تو رشد بچه هاتون داشتین بهشون دایرکت بدید. 



ول کن بابا 

اگه داری اینو میخونی؛ میخوام بهت بگم که هیچوقت نباید امیدت و از دست بدی، توی لحظه ای که فکر میکنی به تهش رسیدی و دیگه نمیتونی ادامه بدی خدا برات یه معجزه میفرسته🌱 پس لطفا ادامه بده... چون تو قطعا میتونی به خواسته هات برسی به قول الهه ی قمشه ای: «آرزو دلیلِ بر استعداده؛ اگه استعدادشو نداشتی یا قرار بود بهش نرسی خدا هیچوقت تو سرت نمیداختش🦋»اینو یاد بگیر که تو با توهین نمیتونی اعتقاد کسی رو عوض کنی پس احترام خودت رو نگه دار😇 #جذابای سایت💃🏻✨🍻

به خودشون هم میگن شاغل 

همیشه بنظرم 99% کارمندها تنبل و بی عرضه بودن 

🖱️متخصص نرم افزار های حسابداری و crm🖥️ تـو فقـط قسـمتی از مـن رو میشنـاسی؛ مـن یک جهـان پـر از رازم.. 🌱کتابخوانی سبکِ زندگیِ من 📚
لقمه حروم بچه رو حروم زاده میکنه

ماستها رو نریز تو قیمه‌ها

لقمه‌ی حرام یک چیزه

حرامزادگی یک چیز دیگه

دخترکی شاد در من می‌زیست...که چونان شاپرک، به این‌سو و آن‌سو میپرید...خیال پرواز داشت... و آرزوی پروریدن نسلی...پر از غصه شد...از رویاهایش دست کشید...هنوز پا به سن نگذاشته بود که پیر شد...پولکِ بال‌هایش ریخت... پَرپَر شد...
چرا اطلاع نمیدید به مدیرتون؟

مدیران دزدتر!

دخترکی شاد در من می‌زیست...که چونان شاپرک، به این‌سو و آن‌سو میپرید...خیال پرواز داشت... و آرزوی پروریدن نسلی...پر از غصه شد...از رویاهایش دست کشید...هنوز پا به سن نگذاشته بود که پیر شد...پولکِ بال‌هایش ریخت... پَرپَر شد...
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز