2777
2789

دلیل این حرفام کلیت نیس دلمم نمیخواست بیام بگم اگر دارم میگم چون توی سایت تینیحر زیاد هست دوست داشتم درس بشه واسشون ک همه چیزو همهههه چیزو ب خانواده هاشون بگن🫠🥲

این چند روز حدود یک هفته بود ک من با ی اقایی وارد رابطه شدم

و بعد تصمیم گرفتیم ک همو ببینیم

از ویژگی هاش گفتم همه گفتن کات کن 

ک دقیقا همون شب حرف از نود زد ک من ندادم ولی مهم نبوذ واسش بازم دوسم داشت منم بهونه کردم کات کنم 

چون خوشم نیومد ازش فقط گول ظاهرشو خوردم و وضعیت مالی حالا خیلی خوبشو

وقتی گفتم کات کنیم گفت نه من دوست دارم و فلان الکی!بعدش دیگ گفت شرط داره گفتم چی؟!گفت ی دیت دیگ بریم خیلی کاری نکنیم ولی بیکارم نباشیم!

هستید ادامشو بزارمش؟ساعت دو هم بدم نی نی یار پاکش کنه


بچه‌ها، باورم نمی‌شه!!!!

دیروز جاریمو دیدم، انقدر لاغر شده بود که واقعاً شوکه شدم! 😳 

از خواهرشوهرم پرسیدم چطور تونسته انقدر وزن کم کنه و لباس‌های خوشگلش اندازش بشه. گفت با اپلیکیشن "زیره" رژیم گرفته.منم سریع از کافه بازار دانلودش کردم و رژیممو شروع کردم، تا الان که خیلی راضی بودم، تازه الان تخفیفم دارن!

بچه ها شما هم می‌تونید با زدن روی این لینک شروع کنید

اسی دیگه اثر پسرا همینجوری ان همچین عکسهایی رو میخان لعنت بهشون باعث شدن از هر چی مرده بیزار بشیم 

هرچقدر اصیل تر،عمیق تر، ارزشمندتر و قابل اعتماد تر باشی به خاطر آسیب های زیادی که تجربه کردی به کسی زخم نمیزنی چون از میزان دردو ذات رنج خبر داری تو زمانی آدم درستی هستی که اجازه ندی تکه های وجودت باعث شکستن دیگران بشه چون دوست نداری چیزی که تو تجربه کردی رو بقیه هم تجربه کنن....☘✨

منم زدم ب سلیطه بازی و دعوا  ک گفت عکسایی بود ک دادی؟گفتم ازه

گفت  میام نشون بابات و داداشات میدم

حالا ادرس از کجا؟منه اخمق ادرس کوچه رو دادم از حیاطمونم عکس داده بودم‌

استرس کل وجودمو گرفت و درخواستشو قبول کردم

خانوادم ی سفر یک روزه میخواستن برن منم گفتم میکنم اینکارو اگ بابام بفهمه سرمو میبرهه (من عکس از خودم تایمر دار دادم ولی خب گاهی تاپ تنم بود و اون با ی گوشی دیگ از عکسام عکس گرفته بود)

کل شبو گریه کردم تا اروم میشدم یادم میومد و باز از اول گریه تا ساعت تقریبا ۷صبح بود داداشم اومد بالا سرم ک بیدارم کنه درس بخونم دید من هنوز هی داشتم گریه میکردم 

چطور بعد دوهفته دوست دارم کسیو باور میکنید ؟!

من این کاربری و از قبل داشتم و بعدش کلا رمزشو فراموش کردم حتی یادم رفت این کاربری و دارم و چنین دلنوشته های رو به اشتراک گذاشتم. من فحش متاسفانه زیاد میدم ولی ازتون میخوام که جایی فحش دادم نترکونیدم چون میخوام این کاربریو داشته باشم و هرچندسال یه بار بیام و دوباره دلنوشته هامو بخونم و با دوستان گپ بزنم. یه فحش دیگه سخت نگیرید.

ک گفت داستان چیه؟هیجی نگفتم بهش تا عصر دیدم درس نمیتونم بخونم و همش استرس داشتم و پرخاشگر ب دوست صمیمیم گفتم داستانو گفت داستان ب این ختم نمیشه همین دیت رو هم میکنه آتو بعدی و بدبختت میکنه

عصر همه چیزو گفتم ب داداش دومیم و برای اولین بار ازش کتک خوردم!گفتم تو ک زدی حداقل کمکم کن من غلط کردم دیگه

دلش سوخت زنگ زد. پسزه ک من همه چیو میدونم و کلی دادو بیداد

ولی پسره گفت من میخوام ب باباش بگم

و تنها راهی ک ب ذهنم داداشم رسید این بود ک اومد بده دوستاش بزننش

ولی ابرومون میرفت بابامم میغهمید

زنگ زدبم اون داداشم تهران اون سر دنیا 

گفت اگر اومد بگید دوست من بوده ب مشکل خوردیم میخواد ابرو ببره گفتیم عکس داره دو دیقع سکوت کرد 

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز