مادرشوهر و پدرشوهرمن دایممیگن به شوهرم دست به خاک بزنی طلا بشه من مادرشو حموم بردم دوتا ۴۰ روز
دوتا ۴۰ روز صفر تا صد کارا و مهمونداری وهمه چی رو دوش من ۱۸ ساله بود
شوهرم ۵ طبقه مادرشو و ارد بالا روی کولش شوهر منلاغر و ضعیف مادرش توپر بود هلاک شده بوو اسانسور خراب بود مادرش انگشت پاش شکسته بود.عمل کرده بوو من هرروز ۷ صبح پا میشدم براش شیر عسل میزاشتم رو پاتختیش میرفتم باشگاه جقدررررررر مهمونداری کردم چقدر شوهرم حمالی کرد چقدر دعامون کردن
هیج تاثیری نداشت!اگر به دعای اونا بوو باید یه گنجی پیدا میکردیم ولی به نون شبمون هم محتاج شدیم
عوضش برادر همسرم فقط رید بهشون زنش ک دیگه نگمممممممممممم یجوری رید به مادرشوهرم ک ابرو ریزی شد هم از کونشون میخورن هم خدا دوسشون داره عاقبت بخیرم شدن.تازه جاری پدرسگم اهل دعا و جادو خیلی زیاده حروم لقمه