دارم طلاق میگیرم

چاقو نه ولی زده بودم یه هفته مونده بود به عروسیم تایمی که قهر بودم رفت آنتالیا کیف کردن که بگه مهم نیست برام خیلیم مامانی بود ولی بعد طلاق باز اومد خواستگاریم بابام نزاشت ازدواج کنم میگم پشیمون شده بود ببین شوهرت اصلا به درد نمیخوره خصوصا که برا خانوادتم چاقو بلند کرده حرمت شکسته من شوهر قبلیم روش نمیشد تو چشم بابام نگاهم کنه ولی باز دیدم به دردم نمیخوره

این که میگی دست بزن داره و بیرون میکنه خیلی غیر قابل تحمله 

من کتک کاری واقعا وحشت دارم بعضیارو نمیشه کنترل کرد 

مادرش هیچ اقدامی برای برگشتن نکرد

مطلقه چیه مگه دختری یا زن شدی در هر صورتم فرقی نداره الان پسرای مجرد بیشتر میرن سمت مطلقخ ها نمیدونم چرا مگه چه ایرادی داره یارو دوست پسر داره همه کاریم میکنه تو که محرممم بودی اصلا ناراحت نباش بخدا جدا بشی خواستگار بیشترم میاد مگه قتل کردی که کسی نگاهت نکنه چند سالته جدا شدی خودتو سرگرم کن اینم بگم سریع از یادت نمیره من یه سال تمام گریه کردم لحظه به لحظه به یادش بودم اما تحمل کردم اونم در صد پشیمون میشه ولی فرصت دوباره بهش نده اصلا ابدا زندگی خودته بساز چند سالته 

یه سری چیزا تحملش سخته ولی بعضیا خیلی بد بزرگ شدن 

شایدم هیچ وقت درست نشن 

شما اقدامی نکن مردا یکم جو گیرن

مگه چند سالته همه الان ۳۵ سالگی ازدواج میکنن دیگه همه میگن برنگرد باز  یه جوری میخوای خودت راضی کنی دیگه بهش فکر نکن تمان

بیجا کرد به همچین ادمای بیخودی جواب نده نفهمن