دیروز جاریمو دیدم، انقدر لاغر شده بود که واقعاً شوکه شدم! 😳
از خواهرشوهرم پرسیدم چطور تونسته انقدر وزن کم کنه و لباسهای خوشگلش اندازش بشه. گفت با اپلیکیشن "زیره" رژیم گرفته.منم سریع از کافه بازار دانلودش کردم و رژیممو شروع کردم، تا الان که خیلی راضی بودم، تازه الان تخفیفم دارن!
باید میگفتی ممنون که اطلاع دادی چیکاره ای... چون برام سوال شده بود😂😂
من خودم یکیو میخام اون منو نمیخاد ولی بعد همکارشم در جریانه اونروز همکارش منو دید حالمو پرسید منم بهش گفتم انقد حالم بده میخام از ایران برم تا این عشق از سرم بپره بعد برگشت گف تو چرا بری اون باید بره به نظرت منظورش چی بوده؟
من جوونیام فانتزیم این بود استاد دانشگاهم عاشقشم شه منم کم محلی کنم و بگم قصد ازدواج ندارم. بعد دیگه بزور منو به دست بیاره و بعد یه روز باهم بریم سرکلاس و بچه ها همه جا بخورن منم انقد کول و خفن باشم برام مهم نباشه ولی اونا حرص بخورن 😐🤣
آدم وقتی جوان است به پیری جور دیگری فکر میکند. فکر میکند پیری یک حالت عجیب و غریبی است که به اندازهی صدها کیلومتر و صدها سال از آدم دور است. اما وقتی به آن میرسد میبیند هنوز همان دخترک پانزده ساله است که موهایش سفید شده، دور چشمهایش چین افتاده، پاهایش ضعف میرود و دیگر نمیتواند پلهها را سه تا یکی کند. و از همه بدتر بار خاطرههاست که روی دوش آدم سنگینی میکند.». از کتاب چهل سالگی ناهید طباطبائی
کدوم استاد دانشگاهی با کیف راه میوفته تو خیابون جلو دختر مردم میگیره میگه از شما خوشم اومده😂😂😂
انتظار میره اساتید محترم مغز داشته باشن و ارزش خودشون بدونن، آدرس دختر را پیدا کنن، تحقیق کنن، بعد مورد پسند بود، درخواست ارتباط کنن
خدایا بی پناهم، گوشه آغوش خود جاکن مرا شبهایی تو زندگیم بود که خیال میکردم زیر انبوه رنج متلاشی خوام شد، اما صبح شد.... مدام به خودت بگو به مو میرسه ولی پاره نمیشه🤗🤗و خدا بند میزنه دلهایی را که هیچکس جز خودش از شکسته بودنشون خبر نداره🌹🌹🌹