خیلی مودب بود منو دوستم روی صندلی نشسته بودیم دوستم داشت با مامانش حرف میزد بعد اومد جلو گفتم چیه اشاره کرد گفت دوستت داره با تلفن حرف میزنه بعد تموم شد بلند شدیم گفت میخوام حرف بزنم ی لحظه گفتم چیه گفت میتونم شمارتونو داشته باشم ( با ی لبخند) من گفتم نه اونم سریع گفت باشه منم گفتم مرسی و رفتم 🤣🤣🤣🤣
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
دقیقا همین امشب یکی در حراست منو گیر اورد یعنی دقیقا کنار حراست بعد گفت شمارمو بزن وگرنه میام داخل ابروریزی میکنم منم گفتم زنگ نمیزنم گفت بگیر بعد فکراتو بکن منم ترسیدم گرفتم ولی خب قرار نیست زنگ بزنم 😂😂😂