2777
2789
عنوان

بچه ها حالم بده

88 بازدید | 16 پست

سلام خوبید خیلی حالم بده گفتم بیام اینجا درد دل کنم.ما با داداشم اینا تو یه ساختمونیم ما طبقه بالا هستیم امروز عصری دخترن سراسیمه اومد گفت مامان مامان بیا رفتم دیدم زن داداشم و بچه هاش آماده شده بودن برن جایی و داشتن کفش می‌پوشیدند مثل اینکه.داداشم دم در تو ماشین منتظرشون بود دقیقا نفهمیدم ماجرا چیه وقتی رسیدم از بالا نگاه کردم دیدم زن داداش با مشت میکوبه تو پشت وکمر دخترش وهی بهش فحشای بد میده خیلی معذرت میخوام بهش میگفت بی پدر پدرسگ 🙊وبچه طفلک برا اینکه ما یا باباش متوجه نشیم بی صدا گریه میکرد و اشکاشو پاک می‌کرد من فقط از بالا دیدم واکنشی نشون ندادم اومدم تو ولی داغونم از عصر تا الان دارم دیوونه میشم نمیدونم چکار کنم قیافه بچه از جلو چشمم نمیره 🥹🥹

ناراحت کنندست


فکر می‌کردم می‌میرم...اما نمردم، فکر می‌کردم هرگز از غم و اندوه رها نمی‌شوم اما رها شدم، فکر می‌کردم این درد هرگز رهایم نمی‌کند اما رها کرد.‌.. فکر می‌کردم شب نخوابی هایم تمام نخواهد شد... اما تمام شدند ... فکر می‌کردم دیگر هیچ رنگی جز سیاه را تشخیص نخواهم داد ... اما تشخیص دادم... فکرمی‌کردم حال دلم تا ابد خوب نخواهد شد... اما خوب شدم و من مصداق بارز <این نیز بگذرد> هستم!

بچه‌ها، باورم نمی‌شه!!!!

دیروز جاریمو دیدم، انقدر لاغر شده بود که واقعاً شوکه شدم! 😳 

از خواهرشوهرم پرسیدم چطور تونسته انقدر وزن کم کنه و لباس‌های خوشگلش اندازش بشه. گفت با اپلیکیشن "زیره" رژیم گرفته.منم سریع از کافه بازار دانلودش کردم و رژیممو شروع کردم، تا الان که خیلی راضی بودم، تازه الان تخفیفم دارن!

بچه ها شما هم می‌تونید با زدن روی این لینک شروع کنید

کلا خیلی بی اعصابه همش صدای جیغاش میاد بالا داداشم اصلا نمیدونه چون وقتی اون هست خیلی خودشو کنترل میکنه .اینقد ناراحتم که حد نداره کلی دخترمو دعوا کردم که چرا بهم گفت 

میتونی ی بار باهاش حرف بزنی و ببینی چه مشکلی دارن با هم ؟

نه اصلا نمیشه .ازیناست که دنبال حاشیه ست .می‌ترسم اختلاف بیفته بین خودمو و داداشم یا بره به داداشم بگه چهار تا بذاره روش بعد بگن دخالت کرد وزندگی شونو خراب کرد .

کوچیک تر که بود چند بار انداختش تو دستشویی درو بست .حالا فکر نکنید دیوونه ست کاملا عادیه نمیدونم چرا گاهی اینکارو رو میکنه زندگی مشترکشون هم خدا را شکر عادیه مشکلی ندارن .هی خودمو دلداری میدم میگم اون مادرش صد برابر بیشتر از تو دوستش داره بالاخره مادره حتما بعدا از دلش در میاره ولی بازم آروم نمیشم 

طفلک با دستاش اشکاشو پاک می‌کرد باباش که وارد پارکینگ شد خیلی خودشو عادی نشون میداد بچه ده ساله الهی ...

نمیتونی به برادرت بگی ولی قسمش بدی آشپب درست نکنه و ی جوری بچه و مادرش رو زیر نظر بگیره

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز