واقعا امروز انقدر با بچه هام کلنجار رفتم سردرد عصبی شدم
زنگ زدم داددددد که من میرم دیگه نمیتونم تو بی مسئولیتی
هیچ کار بچه هارو قبول نمیکنه هیچ
بچه دو بار شب بیدار بشه نمیگه یکبار من پاسم
یکبار درس اونو باهاش کار نمیکنه
۶ صبح میره تا ۸ شب
میگه میخوای استعفا بدم گفتم اگه استعف بدی عالیه
الان یک هفته باهاش قهرم شامم درست نمیکنم
دیروز رفته کالباس خریده و نوشابه
امروزمچیپس و ماست و مسیر
داره خوش گذرانی میکنه
بهش گفتم پنج شنبه و جمعه صبح میرم تاحالا شب
فقط میترسم بچه هام تنها باشه آشغالیچیزی دهنش نبره