دختراولم بداز ۱۰سال و۴تاسقط خدابهم بخشید تاقبل اینکه بچه دوم بیاد خیلی بهش میرسیدیم الان من خیلی خسته میشم اینم تنهاست میره بابچه های همسایه بازی
دیشب شوهرم ساعت ۱اومدخونه رفته بود پیش دوستش دخترم گفت درو براش باز نکن ویه فوش داد ک تاحالا نداده بود از بچه هایاد گرفته
بدمن گفتم این حرف زشته... اما شوهرم دروبراش باز کرد دخترم کلا ن حرف زد ن نگاه کرد بامنودخترم قهر کرده البته قبلش زنگ زدم بهش باعصبانیت ک چرا دیراومدی...
دیشب دخترم خیلی دورو برش میرفت
اصلا بچه رو نگانمیکرد!
خیلی ناراحت بود دخترم یواشکی داشت گریه میکرد توجاش خوابش برد
هرصبح میومد بوسش میکرد بدمیرفت سرکار امروزم نیومد عین بچه ۳ساله قهرکرده